هیوندای سانتافه DM در برابر تویوتا راوفور XV40

۴ دی ۱۴۰۰ هیوندای سانتافه DM در برابر تویوتا راوفور XV40

در این که کره‌ای‌ها به هنگام ورود به بازار خودرویی کشور این بازار را درنوردیدند و فضای حضور رقبای سرسخت ژاپنی را بسیار تنگ کردند؛ هیچ شکی نیست. اما در عین حال باید اعتراف کرد که ژاپنی‌ها گوی سبقت را دو دستی تقدیم کره‌ای‌های نوظهور نکرده و تنها در کلاسی متفاوت به موازات کره‌ای‌ها قرار گرفته‌اند.

اما این حرف به چه معنا است؟ رویارویی ژاپنی‌ها و کره‌‌ای‌ها مخصوصا در بازار ایران به این صورت ترتیب داده شده است که برند‌های ژاپنی، مخصوصا تویوتا به عنوان بزرگ‌ترین برند وارداتی ژاپنی تاریخ کشور، محصولاتی اقتصادی، با دوام و کم‌مصرف به تولید می‌رساند که توان تامین نیاز‌های روزمره مشتریان خود را دارد. اما در مقابل کره‌ای‌ها یعنی دو برند مشهور هیوندای و کیا، خودروهایی تولید می‌کنند که نه تنها در زمینه قیمت نهایی قادر به رقابت با محصولات ژاپنی هستند؛ بلکه آپشن‌های به کار رفته در آن‌‌ها به مراتب فراتر از رقبای هم کلاس و هم رده ژاپنی است. اما به اندازه ژاپنی‌ها خوش‌ساخت، باکیفیت و بادوام نیستند.

در نتیجه هر دو کشور خودروساز اهداف مشابهی را دنبال می‌کنند که همان تصاحب بازار خودروهای اقتصادی و مردمی به عنوان بزرگ‌ترین بازار هدف جهانی است اما رویکرد این دو کشور خودروساز در نیل به این هدف است که میان آن‌ها تمایز ایجاد می‌کند. در نتیجه نه ژاپنی‌ها می‌توانند جایگزین کره‌ای‌ها باشند و نه برعکس. هر یک از این دو رویکرد در صنعت خودروسازی جهانی بازار انحصاری خود را می‌طلب اما باید پذیرفت در بسیاری از مواقع این دو بازار بسیار به یکدیگر نزدیک شده و مقابل هم دررقابتی مستقیم قرار می‌گیرند.

دو کراس اوور شهری تویوتا راوفور و هیوندای سانتافه از محبوب‌ترین‌ کراس اوورهای رده متوسط بازار خودرویی کشور هستند که تقریبا در بازه زمانی نسبتا کوتاهی به اصلی‌ترین مهره‌های بازی در سگمنت کراس اوورهای سایز متوسط شهری وارداتی بازار ایران بدل شدند.

هیوندای سانتافه برای اولین بار در سال 2000 روانه خط تولید شد و نسل دوم آن با کد شناسایی فنی CM که بین سال‌های 2005 تا 2012 به تولید می‌رسید که به لطف نماینده رسمی محصولات هیوندای در ایران، یعنی شرکت آسان موتور، به بازار کشور راه یافت. نسل دوم سانتافه با قیمت و مشخصات فنی مناسب و البته ارائه نسخه فیس لیفت همچون بمب در بازار ایران منفجرشد. نسل سوم که از سال 2012با کد شناسایی DM به تولید رسید با برخی قوانین محدود کننده واردات خودروهای خارجی بازار ایران از جمله منع واردات خودروهای مجهز به پیشرانه‌های حجیم‌تر از 2.5 لیتر، مواجه شد اما باز هم با ارائه سبک طراحی نوین و متمایز، محبوبیت خود را از دست نداد. در نتیجه نام سانتافه به یکی از پرفروش‌ترین محصولات خودرویی وارداتی تاریخ ایران در بازه 15 ساله گذشته بدل شد. لازم به تاکید است که بازار هدف اصلی هیوندای آمریکای شمالی بود. در نتیجه سانتافه CM در نسخه محور بلند (LWB) نیز به تولید رسید که هرگز به صورت رسمی به بازار ایران راه نیافت اما در کشور آن را با نام سانتافه گرند می‌شناسند که ضمن وجود شباهت‌های طراحی بسیار زیاد، اندکی تفاوت بارز با نسخه محور کوتاه دارد که مهم‌ترین آن نوع برش پهن‌تر و بزرگ‌تر ستون C به منظور جا دادن شیشه‌های جانبی بزرگ‌تر است. در نتیجه نسخه محور کوتاه‌ موجود در بازار ایران، در بازار آمریکای شمالی با نام سانتافه اسپرت شناخته می‌شود.

تویوتا راوفور اما به اعتقاد تویوتا خودرویی در کلاس کراس اوورهای کوچک شهری است که نسل اول آن با اندک سابقه بیشتر در برابر سانتافه، در سال 1994 روانه خط تولید شد. این کراس اوور کوچک شهری رفته رفته و در طی سالیان با افزایش و رشد ابعاد خارجی و داخلی مواجه شد. اولین نسخه راوفورهای وارداتی را نسل سوم این مدل با کد شناسایی AX30 تشکیل می‌دهد که نسخه فیس لیفت شده آن از سال 2008 از سوی ایرتویا به بازار ایران روانه شد. اما نسل چهارم با کد شناسایی XV40، بدون شک انقلاب و نقطه عطف خانواده راوفور به حساب می‌آید. این مدل که از سال 2012 روانه خط تولید شد در دو نسخه قبل و پس از فیس لیفت در مدل‌های 2013 تا 2015 و 2016 تا 2018 به بازار ایران راه یافت تا یکی از خوش فروش‌های تویوتا در بازار ایران باشد.

طراحی: راوفور یا سانتافه؟

طراحی ظاهری هیوندای سانتافه DM

طراحی ظاهری تویوتا راوفور XV40

مهم‌ترین تمایز میان نسل دوم و سوم هیوندای سانتافه در تغییر رویه و سیاست طراحی از قوس‌ها و خطوط نرم به زوایای تند و تیز با شکست‌های بیشتر است که ظاهر نسل سوم سانتافه را کاملا بر خلاف نسل دوم، بسیار پیچیده، جسور و خشن می‌سازد. سپر نسل سوم با الهام‌گیری از نسخه فیس لیفت شده نسل دوم، مه‌شکن‌های مثلث مانند را در خود جای داده و جلوپنجره با اندکی تغییرات بیش از پیش در نمای جلو خودرو ادغام شده است و تریم کرومی بیشتری را در خود جای داده است. اما تمایز اصلی در گرافیک و طراحی چراغ‌های جلو است که ظاهری خنجر مانند دارند و با اخمی که به نمای جلویی سانتافه نسل دوم اهدا می‌کنند؛ به هیچ عنوان قابل مقایسه با طراحی نسل پیش نیستند. خط شانه از گلگیر جلو بسیار برجسته و تیزتر آغاز شده و با یک پله تغییر در ارتفاع، به انتهای خودرو می‌رسد تا فصل مشترک طراحی تیزتر نمای جلو و نمای پشت خودرو باشد. خوشبختانه سیاست طراحی در بخش عقب سانتافه نیز مشترک است و چراغ‌های عقب نیز طراحی مشابه با چراغ‌های جلو دارند. انتخاب طراحی نسل دوم و سوم سانتافه (CM و DM) کاملا به سلیقه بیننده مربوط است اما جسارت تغییر در نسل سوم سانتافه آن را به خودرویی محبوب‌تر بدل کرد چراکه نسل دوم بیش از حد نرم و نازک به نظر می‌رسید.

رافور نسل چهارم با وجود نزدیکی بسیار زیاد دربازه تولید با سانتافه DM و افزایش ابعاد در نمای خارجی، از طراحی میانه‌رو و قدیمی‌تری بهره می‌برد. البته این مهم برای کارشناسان جای تعجب ندارد و این موضوع همواره از رویه‌های استاندارد تویوتا بوده است که از دیدگاه طراحی معمولا یک سر و گردن عقب‌تر از کره‌‌ای‌های جسور می‌ایستد. نسخه فیس لیفت شده راوفور در نمای جانبی تغییر چندانی به خود ندید اما نمای جلو و عقب آن به کلی دگرگون شد. اگرچه نسخه قبل فیس لیفت در استفاده از خطوط تیز به عنوان سنت همیشگی تویوتا، کم نگذاشته بود اما نسخه پس از فیس لیفت با تغییراتی که در زبان طراحی این برند به وجود آمد، استفاده از زوایا و خطوط تیز را به سرحد ممکن رساند. در نتیجه با باریک شدن جلوپنحره، ورودی هوا به زیر سپر انتقال یافت، چراغ‌های جلو بسیار کوچک‌تر شدند و چهره خودرو با تکیه بر این تغییرات که مملو از خطوط تیز و زاویه‌های شکسته بود، بسیار خشن‌تر و البته عجیب‌تر شد.

باید اعتراف کرد که ظاهر نسخه پیش از فیس لیفت راوفور انصافا همانند سایر تویوتاها به اصطلاح “پیرمردی” نبود. در حقیقت ظاهر آن چندان از طراحی سانتافه دور نبود اما نسخه فیس لیفت آن به اندازه‌ای طراحی و تغییرات فضایی را در پیش گرفت که باعث شد نسخه قبل فیس لیفت آن از مد افتاده و بسیار قدیمی به نظر برسد. انتخاب میان طراحی نمای خارجی دو نسخه پیش و پس از فیس لیفت راوفور به سلیقه خریدار مربوط خواهد بود اما نسخه فیس لیفت آن بدون تردید جوان پسندانه‌تر از نسخه قدیمی‌تر است.

قیاس ابعاد خارجی و خودرو نشان می‌دهد که سانتافه اسپرت با وجود داشتن ابعاد کوچک‌تر از نسخه گرند، به اندازه 29 میلی‌متر کشیده‌تر، معادل 35 میلی‌متر پهن‌تر و به اندازه 20 میلی‌متر بلندتر از راوفور است. این درحالی است که فاصله محورهای آن نیز به اندازه 40 میلی‌تر کشیده‌تر از رافور در نظر گرفته شده است. اگرچه اختلاف ابعادی دو خودرو چندان چشمگیر و فاحش نیست اما تویوتا رافور را از کلاس کراس اوورهای کوچک خطاب می‌کند درحالی که سانتافه از کلاس کراس اوورهای سایز متوسط است.

نمای داخلی: طراحی به سبک شرقی‌ها

طراحی داخلی هیوندای سانتافه DM

طراحی داخلی تویوتا راوفور XV40

خوشبختانه نمای داخلی راوفور نسل چهار چندان در طراحی‌های پیچیده و درهم تویوتا ترکیب نشده بود. در نتیجه نمای داخلی آن ترکیبی از طراحی میانه‌رو در کنار استفاده از ترکیب‌های پیچیده بصری بود. داشبرد ترکیبی قرینه دارد که البته توسط دو المان مهم از این حالت خارج می‌شود. اول بیرون زدگی جزئی اما متمایز بخش پایینی داشبرد در میانه عرض اتاق و دوم قاب دور مجموعه‌ نشان‌گرهای پشت فرمان است که تریم ظاهری آن در سمت راست به صورت عمودی تا کنسول میانی امتداد یافته و به نوعی فضای پیش روی راننده را از سمت شاگرد جدا می‌کند.

تضاد به کار رفته در طراحی دریچه‌های سیستم تهویه مطبوع، استفاده از تریم نقره‌ای در کنار روکش مشکی داشبرد و امتداد آن‌ها بر روی رودری‌ها و البته استفاده از تریم چرم جیر مشکی یا چرم دباغی شده رنگ متضاد، از زیباترین المان‌های طراحی نمای داخلی راوفور XV40 است که تریم دو رنگ مارون/مشکی آن در بازار ایران بسیار محبوب شد. تمایز میان طراحی نمای داخلی نسخه پیش و پس از فیس لیفت راوفور بسیار جزئی و قابل چشم‌پوشی است. مهم‌ترین تمایز تغییر در طراحی مجموعه نمایشگرهای پشت فرمان از سه نشانگر دایره با ابعاد مختلف به دو دایره همسان در نسخه پس از فیس لیفت است که سبک طراحی معاصرتر و هماهنگ با سایر مدل‌های تویوتا را به همراه دارد.

نمای داخلی سانتافه نیز ساختاری کاملا قرینه دارد. همانند نمای خارجی، نمای داخلی سانتافه DM نیز دستخوش تغییرات بارز طراحی در مقایسه با نسل پیشین شده است که در نتیجه آن طراحی نمای داخلی هم با مجموعه‌ای از زوایا و خطوط تیز ترکیب شده است. سیستم‌های کنترلی درمرکز داشبرد قرار گرفته و به صورت افقی با کنسول میانی در تماس است. تناسب هندسی پیچیده نمای خارجی در نمای داخلی این خودرو نیز راه یافته است و به این ترتیب دریچه‌های سیستم تهویه بدون شباهت با یکدیگر از اشکال هندسی نامتقارن و عجیبی بهره می‌برند که البته با طراحی نمای داخلی خودرو کاملا جور است.

استفاده از تریم دو رنگ در نمای داخلی محصولات کره‌ای بسیار رایج است و سانتافه نیز از این مهم مستثنی نیست اما معمولا این نسخه‌های تک رنگ است که به بازار داخل ایران راه می‌یابند. با این حال خوشبختانه در نمای داخلی DM از تریم طرح چوب، متریال رنگ تیره یا رنگ روشن در نمای داخلی این خودرو استفاده شده است که اگرچه بر روی رودری‌ها امتداد نمی‌یابد اما تلاش شده است تا انسجام طراحی نمای داخلی در آن حفظ شود.

صندوق بار سانتافه در حالت استاندارد برابر با 1002 لیتر فضا در اختیار مالک قرار می‌دهد. این فضا در صورت خواباندن ردیف دوم صندلی‌ها می‌‌تواند تا رقم 2024 لیتر افزایش یابد. در مقابل صندوق بار راوفور در حالت استاندارد برابر با 1087 لیتر فضا دارد که با خواباندن ردیف دوم صندلی‌ها این مقدار به 2075 لیتر افزایش می‌یابد. در نتیجه باید تاکید کرد که سانتافه با وجود داشتن ابعاد خارجی بزرگ‌تر، این ابعاد را به جادار بودن و آسایش فضای داخلی برای سرنشینان اختصاص داده است.

مشخصات فنی: سانتافه و رافور در مسیر یکدیگر

نمای عقب هیوندای سانتافه DM

نمای عقب تویوتا راوفور XV40

هر دو خودرو در دوران پس از وضع ممنوعیت‌ واردات خودروهای مجهز به پیشرانه حجیم‌تر از 2.5 لیتر به کشور وارد شدند. در نتیجه در سانتافه دیگر خبری از نسخه V6 نبود. این درحالی است که نسل چهارم راوفور تنها با طیف گسترده‌ای از پیشرانه‌های 4 سیلندر به بازار جهانی عرضه شد.

سانتافه با پیشرانه 2.4 لیتری به قدرت 188 اسب بخار و 245 نیوتون.متر هماهنگ با یک گیربکس 6 سرعت اتوماتیک با سیستم انتقال نیرو دو دیفرانسیل دائمی (AWD) به بازار عرضه شد که می‌توانست وزن 1650 کیلوگرمی سانتافه را در حدود 8.5 ثانیه به تندی صد کیلومتر بر ساعت برساند در حالی که مصرف سوخت متوسط آن برابر حدود 11 لیتر در هر صد کیلومتر عنوان شده است.

در مقابل راوفور با پیشرانه مشابه اما به حجم 2.5 لیتر و قدرت 177 اسب بخار و 233 نیوتون.متر روانه بازار شد که گیربکس آن نیز همانند سانتافه 6 سرعت اتوماتیک است و سیستم انتقال نیرو AWD با خود به همراه دارد. اما وزن نهایی 1620 کیلوگرمی آن باعث می‌شود کمی دیرتر از سانتافه و در حدود 9 ثانیه به تندی 100 کیلومتر بر ساعت دست یابد. خوشبختانه مصرف سوخت این خودرو اندکی پایین‌تر از سانتافه و برابر با 8.5 لیتر در هر صد کیلومتر اعلام شده است که البته اختلاف محسوس و بارزی نیست.

سخن نهایی

دو خودرو مورد بررسی از بسیاری جهات به یکدیگر شبیه هستند و در بازار ایران کاملا رو در روی هم قرار می‌گیرند. اما انتخاب میان آن‌ها دو قشر کاملا متفاوت را طلب می‌کند. دسته اول عاشقان خودروهای بادوام و کم مصرف از بازه قیمتی بالاتر و فاقد آپشن‌های رفاهی متعدد و دسته دوم طالبان خودرویی اقتصادی، پرآپشن، باکلاس و مملو از تکنولوژی روز هستند که معمولا خودروهای خود را در بازه‌های زمانی کمتر از پنج سال تعویض می‌کنند تا درگیر حواشی و مشکلات برخواسته از دوام کمتر این خودروها (در مقایسه با رقبای ژاپنی‌های بادوام‌) نشوند. جدال اصلی میان این دو گزینه در حقیقت جدال میان قیمت کم و آپشن زیاد یا آپشن کم و دوام زیاد است که مشتری بازار دست دوم باید به آن پاسخ دهد.

 

نویسنده: شهاب انیسی