کمتر کسی را میتوان پیدا کرد که با پیکان، خاطرهای نداشته باشد. یک خودروی ایرانی که حکایت سازنده های آن شنیدنی است.
پیکان را با نام برادران خیامی میشناسیم. دو برادری که کارشان را با کارگری ساده در گاراژ پدرشان در مشهد شروع کردند. همه کاری هم میکردند؛ از گریسکاری تا شست وشوی ماشین. احمد خیامی در این خاطرات گفته بود که برای کودکی به سن او نه جشن تولدی میگرفتند نه شمعی به این مناسبت روشن میشد. اما خیامی سالها بعد برای پیکان تولد گرفت آوایی آشنا و ماندگار در یادها باقی بگذارد.
روایت او روایت یک کارآفرین است که یکی از بزرگترین واحدهای صنعتی بخش خصوصی را راه انداخت. در خاطرات خود از ورود خودرو به ایران گفته بود که وقتی اتومبیل به ایران وارد شد، پدر او کاروان سرایی که داشت را به گاراژ و تعمیرگاه اتومبیل تبدیل کرد. پدرش با یک نفر شریک شد و 20 دستگاه کامیون خریدند و این کامیونها را اجاره میدادند.
کسب و کار به جای خرید پالتو!
در جوانی یک چادر برزنتی روی کامیون را میفروشد و سرمایه اولیه زندگی میکند. بعدها باز هم این کار را میکند تا بتواند کسب و کارش را راه بیاندازد. در یک دوره و قبل از راه انداختن کارخانه ایران ناسیونال، در یک دوره با مشکلات مالی جدی روبرو میشود. در خاطراتش اینطور نوشته که سه سال و نیم با سیلی صورت خودش را سرخ میکرده اما تلاش کرد تا اعلام ورشکستگی نکند. کمی بعد موفق میشود دفتری در خرمشهر بخرد و دوباره کارش را آغاز کند. زیره سبز و پسته به آمریکا و فرش به تمام اروپا و آمریکا صادر میکرد اما هنوز به ثبات نرسیده بود.
آغاز شراکت او با برادرش مربوط به سال 1328 است. هر کدام 200 تومان جمع کرده بودند. تصمیم میگیرند برای خرید پالتو به بازار بروند اما او به برادرش محمود پیشنهاد میکند که کل پول شان که 400 تومان شده بود را بدهند و دو بشگه روغن و یک بشگه گازوئیل بخرند. هر بشگه را میفروختند و درآمد خوبی به جیب میزدند. این آغاز شراکت غیررسمی دو برادر بود که مسیرشان را از خرید پالتو به خرید 3 گالن روغن و گازوئیل رساند.
احمد خیامی در دورهای که مساله قرارداد گس- گلشاییان مطرح شده بود، در انجمنی به نام سادات حسینی فعالیت میکرد و به نوعی فعالیتهایش رنگ و بوی سیاسی به خود گرفته بود. تا جایی که در سال 1331 از طرف مردم مشهد مامور دیدار با مصدق میشود.
رویای همکاری با مرسدس بنز
رویاهای خیامی همیشه رنگ و بوی خودرو داشت. خودش در جایی از خاطرات میگوید:« یک روز موقع عبور از خیابان سعدی مقابل ویترین یک نمایشگاه بزرگ اتومبیل میخکوب شدم. داخل نمایشگاه شرکت مریخ که نمایندگی کارخانجات مرسدس بنز را در ایران داشت، یک اتومبیل 180 بنزین را به نمایش گذاشته بودند. آن اتومبیل بسیار توجهم را جلب کرد. به آقای شهیدی گفتم این نوع اتومبیلها آینده بسیار خوبی در ایران خواهند داشت؛ بیا برویم مذاکره کنیم شاید بتوانیم نمایندگی بنز را در خراسان بگیریم.» آخر هم موفق میشود دستی در این کار ببرد. اما جالب اینجاست که در این روزها خودش تصدیق رانندگی نداشت.
احمد خیامی میگوید که از همان سالی که پول خرید پالتو را برای شروع کسب و کارش گذاشت، دیگر پالتو نداشت و صبحهای خیلی زود نزدیک به 5 کیلومتر را با لباسهای مندرس سرکار میرفت تا رویای اصلیاش یعنی ساختن اتومبیل را محقق کند. سال 1337 موفق میشود برای دیدار با مدیران مرسدس بنز و آشنایی با آنها به اروپا برود. وقتی از اروپا بازگشت، دفترش را گسترش داد. در سفر دوم موفق میشود نمایندگی کارخانه لاستیک سازی فولدا و نمایندگی باتری دلتا در ایران را بگیرد. بعد از این سفر، اتفاق دیگری میافتد. کلیه کامیونهای مرسدس و سواریهای دیزلی و اتوبوسهای بزرگ که از طرف شرکت مریخ وارد شده بود، در شرکت آنها فروخته میشود.
کم کم کار ایران ناسیونال آغاز میشود و نزدیک به 25 نفر سرکارگر ایران ناسیونال برای آموزش سه ماهه به کارخانه مانهایم میروند. دو نفر متخصص آلمانی هم به خرج کارخانه برای نصب ماشین آلات به ایران میآیند و این آغاز فعالیتهای جدی ایران ناسیونال بود.
پیکان متولد می شود
درست زمانی که جواب رد محکمی به سفیر انگلیس میدهد و درخواست او را برای ارتباط با کارخانههای انگلیسی نمیپذیرد، پرونده کامل ساخت یک اتومبیل ایرانی در ایران ناسیونال را کلید میزنند. خودش در این خاطرات گفته بود:« با در نظر گرفتن پیشرفت درخشان کشور از نظر اقتصادی، تولید سال اول را 5 هزار دستگاه، سال دوم را 10 هزار دستگاه، سال سوم را 12 هزار دستگاه، سال چهارم را 18 هزار دستگاه و سال پنجم را 25 هزار دستگاه پیشبینی کرده بودیم. قطعات ساخت ایران را تامین و ارزش ماشینآلات موردنیاز برای ساختن قطعات را تعیین کردیم.»
روش محاسبه او برای آغاز کار این بود که هزینه تولید را بالا و قیمت فروش را پایین گرفته بود. در همان زمان تلاش میکند تا همکاری شرکت بنز را جلب کند اما جواب کارخانه منفی بود چون هم تمایلی به مونتاژ یا تولید محصولات خود در کشورهای دیگر نداشتند و هم نمیخواستند قیمت محصولات بنز را پایین بیاورند. شاید جرقه اولیه ساخت پیکان زمانی در ذهن برادران خیامی خورد که متوجه شدند کمپانی روتس قصد دارد اتومبیلی به نام arrow بسازد که به معنای پیکان بود.
در نهایت کار تولید پیکان آغاز میشود و نقشههایی که مهندسان کارخانه هیلمن داده بودند را برای اجرا به کار بردند. شکاف میان دو برادر از همان روزهای اول در ذهن احمد خیامی شکل گرفته بود. خودش جایی در خاطراتش گفته بود که هر کاری انجام میدادند به نام برادران خیامی ثبت میشد اما این خودش او -احمد – بود که ایده انجام این کارها را مطرح و با شرکتهای خارجی معامله میکرده است.
وقتی هر سال موسیقی تولد پیکان را می خوانیم!
روز 23 اردیبهشت 1346 بالاخره پیکان متولد و رونمایی میشود تا تبدیل به خاطرهای طولانی برای نسلهای آینده شود. در 24 اردیبهشت تصمیم میگیرند به افتخار پیروزی کارگران ایرانی جشن بگیرند. ابتدا تصمیم میگیرند سرود پیروزی کارگر ساخته انوشیروان روحانی را برای آن اجرا کنند اما بعدها به پیشنهاد فرهاد هرمزی آهنگی تولید میشود که به نوعی ترجمه موسیقی «هپی برث دی تو یو» بود. در جشن تولد پیکان، همه کارکنان ایران ناسیونال شعر تولدت مبارک را با هم میخواندند و از همان زمان، این موسیقی به آهنگی موزون برای جشنهای تولد تبدیل شد. پیکان در سال 1347 وارد کویت هم میشود.
اما سالها میگذرد و بانیان پیکان تصمیم میگیرند راهشان را از هم جدا کنند. انگار سرنوشت اینطور برای برادران خیامی خواسته بود که بعد از تولید پیکان، راهشان از هم جدا شود. احمد خیامی در ماجرای دستگیری و حبس و اعدام تجار و محتکران هم تلاش میکند با شاه صحبت کند تا از این اتفاق جلوگیری کند.
تولد فروشگاه های کوروش
احمد با اینکه از شریک دیرین خود یعنی برادرش جدا شده بود، باز هم دست از تلاش برنداشت و مطالعهای برای راهاندازی فروشگاههای کوروش انجام داد. 200 متر از زمینی که به برادرش واگذار کرده بود را تبدیل به انبار بزرگ فروشگاههای کوروش میکند. اولین فروشگاهها در خیابانهای قصرالدشت، شیر و خورشید، مولوی، جوادیه و … افتتاح شدند.
سالها از فعالیت فروشگاههای کوروش میگذرد و به مرور این فروشگاهها زیانده میشوند. احمد خیامی هم در مضیقه مالی بود و هم چارهای نداشت جز خرج سرمایه باقی مانده اش در فروشگاه و توسعه آن. اواخر فعالیتاش در ایران و زمانی که قصد میکند به خارج از کشور برود، فروشگاههای کوروش 40 میلیون تومان پول نقد داشتند. برخی به او میگفتند که این رقم را تبدیل به پول نقد و از کشور خارج کند. اما خودش میگوید مقداری به فروشندگان بدهکار بوده و این پول را برای تسویه این بدهی گذاشته بود. خیامی در خاطراتش گفته بود تاریخ باید درباره فعالیتهای او قضاوت کند. او در نهایت در سال 1379 و 33 سال بعد از تولد پیکان دار فانی را وداع گفت و در خارج از ایران هم به خاک سپرده شد.
*این روایت و جزئیات آن با نگاهی به کتاب «پیکان سرنوشت ما»، انجام شده که خاطرات احمد خیامی از بنیانگذاران کارخانجات ایران ناسیونال و فروشگاه های زنجیره ای کوروش است.
نویسنده: سپیده اشرفی