بازار خودرو ایران خوشبختانه در بازههای مختلف زمان، هر چند محدود و منقطع و تحت دهها قانون محدود کننده، اما فرصت این را یافت تا شاهد حضور قابل قبول چندی از برندهای خودرویی معتبر و محصولات برجسته آنها باشد.
بازار خودروهای پریمیوم و لاکچری برای ایرانیان تا حدود زیادی تعریف نشده و در انحصار برخی افراد خاص و رده بالا بود. اما در دو دهه گذشته، واردات برخی مدلهای متنوع بی ام و و مرسدس بنز کمی قبح این داستان را شکست و عموم مردم جامعه را حداقل با کلاس و مفهوم خودروهای پریمیوم/لاکچری آشنا کرد.
در کنار بنز و بی ام و که سابقه حضور بسیار طولانیتری در بازار خودرویی ایران داشتند، برندهایی چون لکسوس و بعدها آئودی نیز اضافه شدند. اما در میان برندهای نوظهور لوکس بازار ایران، هیچ کدام به اندازه لکسوس موفق نبودند.
ظهور برندی نسبتا نوپا و شاخ و شانه کشی آن برای برندهای مطرح جهانیِ بازار ایران در دستههای میانی، مخصوصا سدانهای سایز متوسط، جدال جالب توجهی را در بازار بسیار محدود و بسته ایران به وجود آورد. دو سدان سایز متوسط بی ام و سری 5 (E60) اگرچه در زیر پوست خود با لکسوس ES (XV40) تمایزهای بسیار دارد اما در بازار ایران این دو خودرو رقبای یکدیگر به شمار میآیند و حالا بازار دست دوم میتواند میان این دو رقابت جذابی را شاهد باشد.
ریشه شناسی سری 5 و مدل ES
سری 5 بی ام و همانند تقریبا تمامی کلاسهای امروزی این برند، از دهه 1970 میلادی پا به میدان گذاشت. اگرچه بی ام و پیشتر از آن هم نسخهای وینتج با نام 508 در مدلهای تولیدی خود داشت اما نام رسمی “سری 5” از سال 1972 و با ورود اولین نسل این خودرو با کد شناسایی فنی E12 به بازار جهانی ممکن شد. این محصول قدیمی که هم اکنون تولید نسل هفتم خود را در بازار جهانی تجربه میکند، از همان ابتدای کار، به دلیل وجود روابط دیپلماتیک و تجاری بسیار خوب میان ایران و آلمان توانست به بازار ایران راه یابد. در نتیجه سری 5 برای ایرانیان به هیچ عنوان خودرو غریبهای نیست. با انقلاب در سال 1979، واردات این برند به ایران با مشکلات فراوان مواجه شد و در نتیجه آن واردات سه نسل پس از E12، یعنی نسلهای دوم، سوم و چهارم با تیراژ بسیار محدود و تقریبا به صورت غیر رسمی انجام شد. اما با عبور از سال 2000، پرشیا خودرو (نماینده واردات برند بی ام و به ایران) موفق شد نسل پنجم سری 5 با کد شناسایی فنی E60 را دوباره به صورت رسمی روانه بازار ایران کند. این نسل در ایران به سری 5 چشم گربهای مشهور شد. واردات سری 5 با تیراژ محدودتر نسل ششم نیز ادامه یافت اما نسل هفتم آن با قوانین بسیار محدود کننده واردات خودروهای لوکس مواجه شد و از این رو حجم واردات آن مخصوصا با توجه به بازه قیمتی بسیار بالای آن بسیار محدود باقی ماند.
لکسوس به عنوان برند پریمیوم/لاکچری زیرمجموعه تویوتا ژاپن، با ورود به دهه 2000 تازه از آب و گل درآمده بود و نسل پنجم ES آن با کد شناسایی XV40 (پلتفرم مشتک با تویوتا کمری XV40) با پیروی از زبان طراحی جدید و انحصاری لکسوس با نام L-Finesse، از سوی نماینده رسمی وارد کننده محصولات تویوتا و لکسوس یعنی شرکت ایرتویا، شانس حضور در بازار ایران را یافت. واردات این مدل تا نسل ششم با کد شناسایی XV60 به بازار ایران ادامه یافت اما نسل هفتم آن شانسی برای ورود به بازار ایران نداشت.
طراحی بی ام و مقابل لکسوس
بی ام و سری 5 نسل پنجم از سال 2003 تا 2010 روانه بازار جهانی شد و این درحالی است که لکسوس ES نسل پنجم از 2007 تا 2012 بر خط تولید قرار گرفت. درنتیجه سری 5 از دیدگاه طراحی کمی قدیمیتر از ES است. اما سری 5 در مقایسه با نسل چهارم خود المانهای نوین طراحی بی ام و را به دنبال داشت و از این رو قدم بزرگی در بخش طراحی بی ام و به حساب میآمد. این مدل که به سرپرستی طراح مشهور بی ام و، کریس بنگل، به بازار جهانی ارائه شد دربدو ورود انتقادهای بسیاری به خود دید اما در گذر زمان هنر به کار رفته درطراحی نمای خارجی این مدل رخ نمایی کرد. E60 با استفاده از گرافیک گوشهدار و کشیده چرغهای جلو، ضمن حفظ میانهروی و تعادل در تناسبات هندسی طرح نوینی از خود ارائه داد که باعث شد در ایران به سری 5 “چشم گربهای” مشهور شود. نمای عقب خودرو نیز با گرافیک مشابهی که در چراغهای عقب استفاده شده بود، تناسب طراحی بسیار خوبی به نمایش گذاشت که با وجود طراحی بسیار ساده و محافظهکار نمای جانبی، همچنان ترکیب زیبایی از تناسبات هندسی به حساب میآمد و بخصوص در نمای جلو خودرو با چهار چراغ دایرهای زنون، بلافاصله خود را فرزندی از خانواده بزرگ بی ام و معرفی میکرد.
لکسوس ES تا نسل پنجم و ارائه نسخه XV40 تحت زبان طراحی جدید این برند؛ به امضا انحصاری خود دست نیافته بود. زبان طراحی جدیدی و البته انحصاری لکسوس باعث شد XV40 حالا به عنوان محصولی متمایز و منحصر به فرد از برند لکسوس شناخته شود و نه مثل گذشته محصولی ارتقا یافته برپایه یک مدل تولیدی تویوتا. با وجود اینکه ES نسل پنجم همچنان شباهتهای زیرپوستی خود با محصولات تویوتا را حفظ کرده بود اما با کمک استفاده از المانهای متمایز طراحی در بخش چراغهای تیز و سپر متفاوت جلو و چراغهای کاملا متفاوت عقب؛ حالا خود را به عنوان برندی مستقل معرفی میکرد.
باید پذیرفت که نوظهور بودن برند لکسوس در برابر بی ام و باعث میشود که طراحی ES در مقابل سری 5 کمی خام و جا نیافتاده به نظر برسد و اگر نظر عموم مشتریان مخصوصا در بازار دست دوم به طراحی سری 5 متمایلتر باشد، جای تعجب نخواهد داشت.
مقایسه ابعاد خارجی دو خودرو نشان میدهد که ES با 11 میلیمتر طول بیشتر، 31 میلیمتر عرض و 20 میلیمتر ار تفاع کمتر، در ظاهر ایستای خود با سری 5 رقابت تنگاتنگی دارد. این در حالی است که کشیدگی قابل توجه 114 میلیمتری بیشتر سری 5 در فاصله محورها در کنار ظاری اسپرتتر، همچنان ویژگی لوکستر و اسپرتتری از سری 5 در برابر ES به نمایش میگذارد.
طراحی داخلی، برتری سری 5 بر ES
نمای داخلی جایی است که سری 5 برتری طراحی برند مادر را در برابر برند نوظهور لکسوس بار دیگر به نمایش میگذارد. با وجود قدمت نسبتا بیش سری 5، المانهای طراحی داخلی بی ام و با وجود لوکسگرایی در مقابل لکسوس همچنان به مراتب اسپرتتر است. داشبرد نامتقارن سری 5 با دو قوس ملایم بر میانه داشبرد و بخش مقابل راننده در کنار طراحی پلکانی این داشبرد به سمت پایین، تقریبا از کنسول میانی جدا میشود. این سبک طراحی سنتی بی ام و است که در سایر مدلهای هم دوران این برند نیز شاهد آن هستیم.
کنسول میانی در برگیرنده ادوات کنترلی سیستم تهویه مطبوع و سیستم مولتی مدیا و در مقابل دیدگان راننده فرمان سه شاخه اسپرت و نشانگرهای ساده و میانهرو اما با نورپردازی قرمز/نارنجی با استفاده از اهرم دنده الکترونیکی؛ جلوهای بسیار نوین، لوکس و البته بسیار اسپرتی را به نمایش میگذارد. البته سری 5 همچان با استفاده از تریم داخلی دو رنگ، متریال آلومنیومی یا طرح چوب در کنار انسجام طراحی داخلی کابین تا رودریهای عقب؛ جلوه لوکس خود را حفظ میکند.
ES با وجود تلاش برای ایجاد تمایز بسیار با محصولات همدوره تویوتا، همچنان جلوهای بسیار میانه رو در داخل کابین به همراه دارد. داشبرد با طراحی کاملا قرینه در وسط با مجموعه ادوات کنترلی سیستم تهویه مطبوع و سیستم مولتی مدیا کاملا با کنسول میانی ادغام شده است. استفاده از تریم دورنگ و تریم طرح چوب حتی بر روی فرمان و البته رودریها؛ باعث میشود ES بیشتر لوکس به نظر برسد تا اسپرت. هرچند باید تاکید کرد که ES هیچ تلاشی برای اسپرت به نظر رسیدن داشته است و این وظیفه را بیشتر بر مدل GS محول کرده است.
فضای صندوق بار ES برابر با 425 لیتر فضا در اختیار سرنشینان قرار میدهد. این فضا در سری 5 برابر با 396 لیتر است. برتری لکسوس بر بی ام و با وجود داشتن ابعاد بزرگتر، از مجموعه فنی و تاثیر نهان این مهم بر فضای داخلی و صندوق این دو رقیب نشات میگیرد. سری 5 خودرویی متحرک عقب است و با وجود داشتن ابعاد خارجی پهنتر و طولی تقریبا مساوی، به منظور جای دادن مجموعه انتقال نیرو شامل گیربکس، گاردان و دیفرانسیل، به ناچار اندکی از فضای صندوق، ردیف عقب و حتی فضای پای جلو را نیز فدا کرده است که برای این کلاس از خودروها کاملا طبیعی است. ES با داشتن ساختار متحرک جلو توانسته است فضای داخلی قابل قبولی را ارائه دهد.
مشخصات فنی، پیروزی سری 5 بر ES
با آگاهی از ماهیت مدل ES میدانیم که این خودرو تنها با دو طیف پیشرانه 4 سیلندر خطی و V6 روانه بازار جهانی شد و پیشرانه V8 عملکرد محور تنها در اختیار مدل اسپرتتر GS بود. اما سری 5 با طیف نسبتا گستردهتری از پیشرانههای 4 و 6 سیلندر خطی و V8 (اما در تیراژ بسیار محدود) به بازار ایران راه یافت. با این اوصاف مدل GS گزینه مناسبتری برای مقایسه با سری 5 است اما تیراژ بسیار محدودتر واردات GS در بازار ایران باعث شد ES همواره به عنوان رقیب سری 5 برگزیده شود.
برای قیاسی بهتر باید دو نسخه 6 سیلندر تنفس طبیعی هر دو خودرو را برای مقایسه انتخاب کنیم. در نتیجه نسخه 3.6 لیتری V6 لکسوس ES350 توانی برابر با 272 اسب بخار در دور 6000 و گشتاور 345 نیوتون.متر در دور 4700 تولید میکند که به کمک گیربکس اتوماتیک 6 سرعت به محور جلو خودرو انتقال مییابد. در مقابل سری 5 با کد شناسایی 530i، از پیشرانه 3.0 لیتری 6 سیلندر خطی بهره میگیرد که قادر به تولید قدرتی معادل 255 اسب بخار در دور 6700 و گشتاوری برابر با 320 نیوتون.متر در دور پایینتر 2750 است که از ساختار خطی و میل بیشتر پیشرانههای خطی برای تولید گشتاور دردورهای پایینتر سرچشمه میگیرد. این توان فنی به کمک گیربکسی مشابه اما به محور عقب سری 5 منتقل میشود و اتفاقا تمام اختلافهای فنی بین این دو خودرو نیز دقیقا از همین تمایز در ظاهر کوچک آغاز میشود.
ES با این پیشرانه V6 به عنوان خودرویی لوکس و بسیار توانمند معرفی شده است. اما در مقابل، توان فنی بیش از حد پیشرانه آن که به محور جلو منتقل میشود؛ انتقادهای بسیاری به همراه داشته است چرا که اثر پدیده گیجی فرمان فرمان تحت اعمال گشتاور (پدیده Torque Steer) در این خودرو باعث گیجی فرمان و ایجاد حسی نامطلوب به هنگام شتابگیری سریع میشود که نه تنها حس اسپرت به همراه ندارد بلکه مطلوب سواری با یک خودرو آرام، نرم و لوکس نیست. سری 5 در مقابل با داشتن ساختار فنی انتقال نیرو محور عقب رانندگی بسیار پایدارتر و تیزتری دارد.
530i میتواند در کمتر از 6.7 ثانیه از حالت سکون به سرعت 100 کیلومتر بر اعت دست یابد درحالی که ES360 با وجود داشتن پیشرانهای توانمندتر، این مهم را در حدود 7 ثانیه به پایان میرساند چراکه نیرو انتقالی پیشرانه آن به محور جلو در حقیقت بیشتر هرز میرود تا اینکه در عمل باعث شتابگیری سریعتر آن شود. البته نباید اندک وزن بیشتر آن (در حدود 50 کیلوگرم) در مقایسه با 530i را از یاد برد. مصرف سوخت هر دو خودرو با توجه به ویژگیهای عمیق فنی آنها؛ تقریبا برابر با یکدیگر در حدود 10.5 لیتر درهر صد کیلومتر برآورد شده است که مقداری و عادلانه است. اگر هر دو خودرو را از دیدگاه لوکسگرایی برابر بدانیم، بدون شک ساختار فنی سری 5 از هر نظر اسپرتتر از ES است و فرمانپذیری و لذت سواری آن برای علاقهمندان خودروهای لوکس/اسپرت از ES برتر خواهد بود.
سخن نهایی
مقایسه میان لکسوس GS با بی ام و سری 5 به دلیل داشتن ساختار فنی مشابه، قطعا اقدامی منطقیتر است. اما تیراژ بسیار پایینتر این مدل باعث میشود ES در مقابل سری 5 قرار بگیرد و درنتیجه از بسیاری جهات بازنده داستان باشد. شاید تنها جایی که لکسوس ES بدون شک پیروز رقابت با سری 5 بی ام و است را باید بازار خدمات پس از فروش و هزینههای نگهداری دانست؛ چرا که محصولات بی ام و به ذات بسیار هزینهبردار و پر استهلاک هستند درحالی که محصولات لکسوس با داشتن ریشه مشترک و عمیق در سیاستها و مجموعه فنی برند تویوتا، از دیدگاه نگهداری و تعمیرات در مقابل سری 5 خودرویی بسیار مقرون به صرفه، کم استهلاک و اقتصادی جلوه خواهد کرد. فقط بهتر است در صورت انتخاب ES، رانندگی اسپرت با آن و در افتادن با سری 5 را کاملا فراموش کنید.
نویسنده: شهاب انیسی