امروزه کسی با خودروهای سواری استیشن غریبه نیست. اگرچه این دست خودروها در سه دهه گذشته به شکل چشمگیری محبوبیت و بازار حضور خود در ایران را از دست دادهاند، اما همه میدانند که این دست خودروها به منظور تامین چه خلائی به سبد محصولات خودروسازان وارد شده است.
خودرو استیشن واگن در بخشهای مختلف جهان طرفداران و مشتریانی دارد که علت محبوبیت این خودروها را باید در تاریخچه، کاربری مزایا و معایب آنها جستجو کرد.
ریشه اسم استیشن واگن
آنچه ما به نام ماشین استیشن میشناسیم، در بازار آمریکا، استرالیا و اقیانوسیه و کانادا با نام خودرو استیشن واگن (Station Wagon) و در اروپا بیشتر تحت عنوان استیت کار (Estate Car) شناخته میشود. اما این نام در حقیقت به دوران پیش از خلق خودروهای احتراق داخلی بازمیگردد و به ارابههای چوبی اطلاق میشد که وظیفه حمل مسافران و چمدانهای آنها را به ایستگاههای قطار یا از شهری به شهر دیگر بر عهده داشتند. این ارابهها در مقایسه با ارابههای معمولی درونشهری ابعاد بزرگتر و فضای جادارتری داشتند.
پس از خلق خودرو، برخی از اتومبیلها به منظور حمل بار و مسافر بیشتر از اتاق و شاسی بزرگتری بهره گرفتند که دقیقا مشابه ارابههای قدیمی، به عنوان تاکسیهای بین شهری و بین ایستگاهی ایفای نقش میکردند. از آنجایی که کلمه استیت (Estate) به زمینهای بسیار بزرگ شخصی و کلمه استیشن (Station) به ایستگاه اطلاق میشود، بسیار واضح است که واژگان استیت کار و استیشن واگن دقیقا به چه عنوان به کار گرفته شده است.
نامهای دیگری برای این دست خودروها به کار گرفته میشود که از دیدگاه فراوانی و کاربری به اندازه استیت و استیشن محبوبیت ندارد. به عنوان مثال کلمه فرانسوی Brake de Chasse یا بهصورت مختصر Brake (بِرِیک) به واگنهای باری و بزرگ ثروتمندان نسبت داده میشد که به منظور حمل تجهیزات مربوط به شکار حیوانات به کار میرفت. کلمه شوتینگ بریک (Shooting Brake) که امروزه به کلاس استیشن واگنهای اسپرت، لوکس و گرانقیمت اطلاق میشود، دقیقا از همین نام فرانسوی گرفته شده است.
واژه آلمانی کوتاهشده Kombi (کُمبی) نیز کاربردی مشابه در زبان هلندی و آلمانی دارد. همچنین نامهای دیگری مانند آوانت (Avant)، اسپرت تورر (Sport Tourer) و اسپرت واگن (Sport Wagon) نیز از سوی برخی خودروسازان بهصورت انحصاری و به منظور بازاریابی بهتر و تمایز در نامگذاری محصولات، جایگزین استیشن واگن، استیت و شوتینگ بریک شده است، در حالی که همه آنها به یک مفهوم مشترک اشاره میکنند.
طراحی و مهندسی خودرو استیشن
در علم طراحی خودرو، ماشین سدان یک خودرو 3 Box یا ۳ جعبهای به حساب میآید. به این ترتیب که قسمت کاپوت یک جعبه، اتاق یک جعبه و صندوق عقب یک جعبه انحصاری و در مجموع سه جعبه مجزا را تشکیل میدهند. این در حالی است که خودرو استیشن، هاچبک، شاسی بلند و کراس اوور همگی از طراحی دو جعبهای بهره میگیرند که شامل کاپوت و اتاق است.
این نوع جعبهبندی ضمن تاثیرگذاری در کلاسبندی نهایی خودرو، در اجرای سبک و زبان طراحی نیز موثر است. طراحان و مهندسان بر اساس این نوع جعبهبندی میتوانند سیاستهای طراحی و زبان مورد نظر خود را بر خودرو پیاده کنند.
اما از دیدگاه مهندسی خودروهای استیشن واگن بر پایه خودروهای سدان بنا میشوند. به این معنا که در سادهترین توصیف، یک خودرو استیشن واگن در حقیقت یک سدان تغییریافته در بخش عقب است که صندوق آن حذف شده و سقف آن تقریبا تا انتهای خودرو ادامه مییابد تا در حضور ستون چهارم (ستون D)، یک فضای داخلی یکپارچه و بزرگتر را شکل دهد. همچنین از سوی دیگر با تغییر در ساختار در عقب خودرو از حالت سدان به استیشن، خودرو استیشن را میتوان یک هاچبک کشیدهتر نیز خطاب کرد. به همین دلیل اگرچه خودرو سدان یک خودرو ۴ در صندوقدار به حساب میآید، اما نسخه استیشن آن یک خودرو ۵ در (با احتساب در عقب) برشمرده میشود و از این نظر در شناسایی با یک خودرو هاچبک ۵ در مشترک است.
اشتراک ساختاری خودرو استیشن با سدان (و حتی هاچبک) در یک مدل ثابت به این معنا است که نسخه استیشن بر پلتفرم مشترک با نسخه سدان بنا میشود و از فاصله محور، پیشرانه و گیربکس و زیربندی یکسان بهره میگیرد. این مهم موجب میشود که هزینه تولید خودرو استیشن بسیار کم و در حد تولید نمونه سدان باشد، چرا که تنها وجه اختلاف میان دو خودرو، تفاوت در طراحی سقف از ستون C به عقب و نهایتا اختلاف در طول کلی خودرو است.
کاربری ماشین استیشن
نیاز زیادی به توضیح و تفصیل نیست. هدف از تولید خودرو استیشن افزایش حجم بارگیری و بهبود کاربری خودرو سدان است. به بیان سادهتر، در خودرو استیشن واگن به دلیل امتداد یافتن ساختار سقف از ستون C تا ستون D، حجم بار قابل حمل معمولا به مرز دو برابر میرسد. همچنین امکان قرار دادن ردیف سوم سرنشینان برای افزایش ظرفیت نشیمن از ۵ نفر به ۸ نفر نیز ممکن میشود. در این حالت خوابیدن ردیف سوم صندلیها میتواند قابلیت بارگیری را تا نزدیک به سه برابر نسخه سدان افزایش دهد. در صورتی که خودرو فاقد صندلی ردیف سوم باشد، خوابیدن ردیف دوم صندلیها میتواند فضای بار را تا ۴ برابر نیز افزایش دهد. در نتیجه تمایز اصلی میان یک سدان ۵ نفره با نسخه استیشن واگن ۵ نفره همان مدل، در ظرفیت بارگیری تا دو برابر بیشتر است. این گفته به این معنا است که چنین خودرویی از دیدگاه کاربری جهت سفرهای بلندمدت و طولانی برای خانوادههای بزرگ بسیار کاربردیتر و جادارتر است.
در صورت حذف مفهوم خودروهای استیشن واگن، یک خودرو سدان اگرچه برای استفاده درون شهری مناسب است، اما فضای کافی برای سفرهای طولانی را ندارد. در نتیجه مالک باید به فکر خرید یک شاسی بلند یا یک ون کوچک (MPV) به عنوان خودرو اصلی یا خودرو ثانویه باشد که این انتخاب برای همه ممکن و معقول نیست. جالب اینجا است که شاسی بلند و ون خارج از نوع کاربری و توان فنی، هر دو خودروهای دارای طراحی دو جعبهای و دارای فضای داخلی بسیار بزرگ هستند.
در نتیجه یک خودرو استیشن، ترکیب مطلوبی از ویژگیهای رایج یک سدان و یک خودرو باری را بهصورت همزمان به مالک هدیه میدهد که تنها با داشتن تغییرات جزئی در طراحی اتاق، میتواند همزمان نقش یک خودرو خانوادگی روزمره و یک خودرو جادار خانوادگی برونشهری را بازی کند.
محبوب ترین کلاس استیشن
از دیدگاه بیشتر افراد مخصوصا ایرانیان، خودروهای استیشن ماشینهای بدقواره و زشتی هستند. از آنجایی که هیچکس نمیخواهد یک فضای بدترکیب و اضافه را در پشت اتومبیل خود حمل کند، طراحان از دهههای بسیار دور، با اعمال تغییرات هوشمندانه در طراحی خودرو و ترکیب آن با کاربری بسیار خاص رده خودروهای لوکس، کلاس شوتینگ بریک (Shooting Brake) را خلق کردند.
این کلاس از خودروها معمولا بر پلتفرم خودروهای کوپه اسپرت سوار هستند که ضمن استفاده از طراحی دو جعبهای، نه الزاما اما معمولا از ۳ در (به جای ۵ در) بهره میگیرند. تعلق کلاس شوتینگ بریک به خانواده خودروهای کوپه به معنای استفاده از پیشرانههای قدرتمند، رفتار اسپرت، لوکسگرایی زیاد و پرستیژ برند تولیدکننده است که موجب محبوبیت آنها میشود.
از مشهورترین خودروهای کلاس شوتینگ بریک باید به پونتیاک فایربرد K-Type، فراری FF، فراری ۸۱۲، ولوو 1800ES و بی ام و Z3 اشاره کرد. از آنجایی که پیشتر بهصورت مفصل به بررسی کلاس شوتینگ بریک پرداختیم، توصیه میشود به منظور آشنایی دقیقتر با خودروهای این کلاس مقاله «شوتینگ بریک با استیشن چه فرقی دارد؟» را مطالعه کنید.
بهترین خودروهای استیشن تاریخ
خودروهای زیادی در سگمنت استیشن واگن به تولید رسیدهاند، اما ذات این کلاس دیکته میکند که این خودروها باید کممصرف، اقتصادی و ارزانقیمت باشند. در نتیجه بسیاری از محصولات این کلاس در ذهن مخاطب نقش نمیبندد.
در این میان محبوبترین و مشهورترین خودروهای این کلاس از یاد رفته را معمولا محصولاتی تشکیل میدهند که ترکیب مناسبی از لوکسگرایی، توان فنی و کاربری را در یک خودرو واحد گرد هم آوردهاند. از این رو در بیان بهترین استیشنهای تاریخ باید از خودروهایی چون کادیلاک CTS-V واگن، آئودی RS6 آوانت، ولوو 850R، پورشه تایکان، مرسدس بنز E63 واگن، داج مگنوم SRT8، بی ام و M5 تورینگ، سوبارو اوتبک، بیوئیک رودمستر واگن، فولکس واگن گلف آلتِرَک و مینی کوپر کلابمن نام برد.
محبوبیت استیشن واگن در بازار ایران و جهان
جای تردید نیست که در بازار امروز کشور ما، دو کلاس سدان و کراس اوور بیشترین حجم فروش را به خود اختصاص میدهند. اما اگر بیش از ۴ دهه در تاریخ به عقب برگردیم، بازار ایران در دوران پهلوی مملو از خودروهای استیشن واگن بود که دقیقا بر اساس ارائه کاربری دوگانه، در میان خانوادههای پرجمعیت محبوبیت فراوان داشت.
با گذر از دهه ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ شمسی، همچنان میشد خودروهای استیشن چون پیکان و پژو ۴۰۵ را در خیابانهای کشور دید. حتی در سال ۱۳۷۹ شرکت سایپا مدل استیشن پراید را با نام پراید سفری به تولید رساند. این خودرو به دلیل کاهش نرخ جمعیت در دهه ۷۰ و ۸۰ شمسی، عدم محبوبیت کلی کلاس استیشن واگن در بازار ایران و طراحی زشت با استقبال بسیار سرد مواجه شد و با تولید در تیراژ بسیار محدود به نسبت سایر محصولات خانواده پراید، از خط تولید خارج شد.
بهصورت کلی ایرانیها با دو تیپ خودرو میانه خوبی ندارند. اول خودروهای استیشن و سپس انواع ون و MPV. به این ترتیب که این دو کلاس هیچ وقت بهصورت کلی و فراگیر مورد استقبال مشتریان صنعت خودرو ایران نبوده است و در گذر سالها نیز از میزان محبوبیت این کلاس به اندازهای کاسته شد که از خودرو سایپا کاروان (تولید از ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۶) که به دلیل سبک طراحی و نحوه ساخت به شتر گاو پلنگ مشهور شد، هیچ استقبال بخصوصی صورت نگرفت و در بازار وارداتیهای ۱۰ سال گذشته کشور، خودرویی چون هیوندای i40 استیشن در تعداد انگشتشمار به بازار ایران وارد شد.
اما بازار جهان مخصوصا در آمریکای شمالی و اروپا درست برعکس ایران است. برای مردم این منطقه کاربری همواره اولویتی بالاتر از طراحی داشته است و از این رو خودروهای نهچندان محبوبی چون استیشن واگن، ون و MPV محبوبیت بسیار بالایی دارند. اما سطح محبوبیت این کلاس از خودروها از آغاز قرن ۲۱ام دستخوش تغییرات بسیار شد و با ورود به دهه دوم این قرن یعنی از سال ۲۰۱۰، نهتنها از محبوبیت آنها کاسته شده، بلکه تا درصد بسیار زیادی جای خود را به خودروهای کراساوور دادند.
دلیل بسیار واضح است. اگر به خاطر داشته باشید گفتیم که خودروهای کراساوور و شاسی بلند همانند خودروهای هاچبک و استیشن از ساختار طراحی دو جعبهای بهره میگیرند. حالا این برتری را با ارتفاع بیشتر و طراحی عامهپسند نسخه کوچکشده و شهری شاسیبلندهای آفرودی یا همان کراساوورها ترکیب کنید تا دریابید چرا خودروهای کراساوور تا این اندازه محبوب و پرفروش هستند.
کراساوورها ویژگی آفرود و توانمندی شاسی بلندهای واقعی را ندارند و درست همانند استیش واگن بر پلتفرم خودروهای سواری بنا شدهاند. اما در عین حال ضمن داشتن زیبایی بصری و ارتفاع بیشتر از سطح زمین در ترکیب با برخی ویژگیهای رایج در خودروهای شاسی بلند چون سیستم انتقال نیروی دو دیفرانسیل، همان فضای بزرگ و جادار خودرو استیشن واگن را در ترکیب با سیستم انتقال نیروی کممصرف سدانهای شهری در اختیار مالک قرار میدهند.
سرنوشت خودرو استیشن
هنوز نمیتوان بهصورت قطعی گفت که کراساوورها جایگزین قطعی خودروهای استیشن هستند. اگرچه از میزان محبوبیت و تیراژ تولید و تنوع این کلاس از خودروها کاسته شده است، اما همچنان بسیاری از خودروسازان هر ساله مدل جدیدی از کلاس استیشن واگن را روانه بازار میکنند.
همانگونه که هیچوقت خودروهای سدان یا هاچبک جایگزین خودروهای کوپه نشدند، کراس اوورها نیز هرگز نمیتوانند جای استیشن واگنها، مخصوصا سری اسپرت شوتینگ بریک را بگیرند.
نویسنده: شهاب انیسی