دو خودروی سانگ یانگ تیوولی و رنو کپچر جزء پرفروش های دو سال اخیر بوده اند؛ کراس اوورهایی که در یک رقابت تنگاتنگ با هم قرار دارند.
امروزه با وجود میل چشمگیر و شدید خودروهای بازار جهانی برای کوچکتر و جمعوجورتر شدن، به هیچ عنوان حاضر نیستند تا از دیدگاه دسته بندی تغییر کنند. در نتیجه اگر روزی فرا برسد که خودروهای شهری جمع و جور در جهان به ابعاد خارجی دو متر مکعبی برسند، باز هم در میان آنها شاهد کراس اوورهای دو متر مکعبی خواهیم بود چون مشتریان بازار جهانی به واقع شاسی بلند دوست دارند؛ حتی اگر آن شاسی بلند توان عبور از یک گودال کوچک را نیز نداشته باشد اما کافی است تا از ظاهری قوطی کبریتی بهره ببرند و اندکی از دیگر خودروهای سواری بلندتر باشند تا مشتریهای شهرنشین بلندپسند را راضی کنند.
کراس اوورهای بسیار جمع و جور شهری (Subcompact Crossover) خوشبختانه به بازار ایران نیز راه یافتند. خودوهایی بسیار کوچک از کلاس شاسی بلندهای شهری (کراس اوور) که بر پلتفرم مشترک با کلاس هاچبکهای کوچک گسترش یافتند. در نتیجه شاید بتوان آنها را هاچبکهای رشد کرده و باشگاه رفته دانست که در قیاس با برادران هاچبک خود تنها اندکی قد علم کردهاند.
بازار این کلاس از کراس اوورها در ایران زیاد داغ نیست که دلیل اصلی آن عدم تنوع بالا در این کلاس در مقایسه با کلاس کراس اوورهای کامپکت است چرا که کراس اوورهای کامپکت از نظر کاربرد و استفاده توجیه منطقی بیشتری در مقایسه با نسخههای کوچکتر ساب کامپکت دارند.
دو گزینه خوش اقبال بازار ایران از کلاس کراس اوورهای ساب کامپکت را رنو کپچر و سانگیانگ تیوولی تشکیل میدهند که انصافا هر دو خودرو (مخصوصا تیوولی) در بازار ایران محبوبیت بسیار زیادی کسب کردند.
ریشه شناسی، تجربه تیوولی در برابر تکنولوژی کپچر
رنو یکی دیگر از خودروسازان اقتصادی متوسط فرانسوی است که شاید در بهترین حالت بتوان آن را در کنار برندهای خسته کننده دیگری چون تویوتا قرار داد. این برند به جرات تا پیش از تغییر فاحش زبان طراحی در سال 2016، به هیچ عنوان روی حقیقی خود را به بازار جهانی نشان نداده بود. هرچند که در برخی نسخههای مفهومی مفهومی توان تولیدی خود را به رخ جهانیان میکشید اما هیچگاه آن خوی نوینی که از 2016 به بعد از خود بروز داد را به بنی بشری نشان نداده بود.
مدل کپچر با آغاز عرضه در سال 2013 تا 2019 برای نسل اول از پلتفرم B مشترک رنو/نیسان (مشترک با رنو کلیو و نیسان جوک) بهره میبرد. این خودرو که رسما نسخه جهش یافته و بزرگتر شده هاچبک محبوب رنو کلیو است، از سوی شرکت دولتی ایران خودرو در دوران اوجگیری واردات خودرو پیش از اعمال قوانین محدود کننده واردات به کشور راه یافت. ایکو (ایران خودرو) که نمیخواست از بازار پرسود خودروهای وارداتی جا بماند، به شکل عجیبی به واردات خودرو نیز روی آورد و مدل کپچر کراس اوور ساب کامپکت وارداتی این شرکت است که بین سالهای 2015 تا 2017 به ایران وارد شد.
برند سانگ یانگ از دیدگاه تاریخی شباهت بیمانندی به برندهایی چون جگوار و لوتِس (با تلفظ لوتوس در ایران) دارد. برندهایی که در طول تاریخ رویهای پرفراز و نشیب و نمودار پیشرفت کاملا سینوسی را پیش گرفتند. این سبک کاری برای این برندها معمولا با بازههای فروش چشمگیر یا افت ناگهانی برند و نزدیک به ورشکستگی همراه است. سانگیانگ که از ابتدا کار خود را با تولید خودروهای شاسی بلند نظامی برای ارتش کرهجنوبی آغاز کرد، تولید انواع شاسی بلند را با طراحیهای رادیکال و عجیب و غریب سرلوحه خود قرار داد که در دیدگان مشتریان جهانی یا محبوب شدند یا منفور. کراس اوور تیوولی که در سال 2015 روانه بازار جهانی شد، با بهرهگیری از زبان طراحی کاملا جدید و معقول سانگیانگ، موفق شد در بازار جهانی انقلاب کند. این محصول بین سالهای 2016 تا 2018 از سوی نماینده رسمی واردات برند سانگیانگ در ایران، یعنی شرکت رامک خودرو به کشور وارد شد تا یکی از خوش فروشترین کراس اوورهای تاریخ ایران باشد.
طراحی، بلوغ تیوولی یا روال همیشگی کپچر-
رنو کپچر با ارائه طراحی در سالهای پیش از 2016 و قبل از ارائه زبان طراحی نوین رنو، از طراحی قدیمی و زبان طراحی رایج این برند در آن دوران بهره میگیرد. با قرارگیری بر پلتفرم کاملا مشترک با رنو کلیو نسل چهارم، جای تعجب چندانی ندارد اگر بتوانیم المانهایی چند از طراحی کلیو را در آن ببینیم.
چراغهای جلو برجسته و بیرون زده در اتصال به جلوپنجره باریک مزین به نشان بزرگ رنو، سپرهای بزرگ با تریمهای تزئیناتی براق در دو طرف مجهز به سیستم روشنایی در روز LED، برجستگی گلگیرها در هر چهار طرف خودرو بخش انتهایی عمودی و چراغهایی درست همانند مدل کلیو و البته دامنهای پلاستیکی تیره رنگ در عقب و جلو خودرو، تنها المانهای تعیین کننده زبان طراحی کپچر هستند.
اگر در ذهن خلاق خود کمی از ارتفاع این خودرو بکاهید، سپرهای جلو و عقب آن را تغییر دهید؛ بدون شک میتوانید یک رنو کلیو نسل چهارم رشد یافته را در طراحی آن رویت کنید. نمای خارجی کپچر مخصوصا در بخش ابعاد و تناسبات هندسی بیش از اندازه از کلیو الهام گرفته است و از این رو شباهت چندانی با خودرویی از دار و دسته شاسی بلندها ندارد. این موضوع میتواند به صورت همزمان هم نکته خوب و هم نکته بدی به حساب آید.
طراحی نمای خارجی محصولات سانگیانگ یا خیلی جذاب است و یا خیلی زشت. بیشتر مشتریان این برند در بازار ایران احتمالا بر زشت بودن طراحی آن اتفاق نظر دارند تا جذابیت آن. اما اعتراف میکنیم که تیوولی با ارائه زبان جدید طراحی سانگیانگ؛ سنتشکنی بزرگی انجام داد. البته سانگیانگ ارائه طراحیهای عجیب و غریب خود را کنار نگذاشت، این طراحی تیوولی به عنوان محصول جدید این برند شاسی بلندساز کرهای بود که المانهای جدید طراحی را پیش گرفت و ساختار قدیمی برند مادر را زیرو رو کرد.
تیوولی با استفاده از گرافیک کاملا متمایز و البته زیبا در طراحی چراغهای جلو و عقب با سیستم روشنای در روز LED، جلوپنجره باریک، سپرهای بلند در جلو و عقب و البته برجستگی و شکستگیهای مشهود در گلگیرهای عقب و جلو، گویی سبک طراحی قدیمی برند سانگیانگ را با ادغام در استانداردهای امروزی، به طور کلی متحول کرد. تیوولی هنوز به همان اندازه رادیکال و عجیب و غریب است اما المانهای طراحی آن برای دنیای امروزی سوهان خورده و با شکل و شمایلی کاملا مدرن تعریف جدیدی از برند قدیمی سانگیانگ به بازار جهانی عرضه کرده است.
قیاس دو خودرو از دیدگاه ابعاد خارجی نشان میدهد که تیوولی در طول برابر با 80 میلیمتر کشیدهتر، در عرض 20 میلیمتر عریضتر و در ارتفاع 34 میلیمتر بلندتر از کپچر است. این در حالی است که اختلاف 6 میلیمتری میان فاصله محورهای دو خودرو کاملا قابل چشمپوشی است.
شاید تفاوت ابعادی میان این دو خودرو چندان زیاد نباشد اما بدون شک ظاهر جعبهای ابعاد خارجی تیوولی در کنار زبان طراحی نوینتر و خاصتر سانگیانگ در مقایسه با رنو کپچر؛ جای هیچ تردیدی باقی نمیگذارد که ظاهر تیوولی از کپچر به مراتب زیباتر و پیچیدهتر و البته به ظاهر یک خودرو از کلاس کراس اوور نزدیکتر است.
نمای داخلی، تقابل سنت های آسیایی و اروپایی
نگاهی جزئی به نمای داخلی رنو کپچر؛ بر شفافیت این موضوع که رنو در حقیقت نسخه اروپایی تویوتا ژاپن است، میافزاید. نمای داخلی کپچر شبیه به هیچ خودرویی نیست. رنو در ایجاد تمایز در نمای داخلی کپچر به اندازهای تلاش کرده است که جز کنسول میانی و غربیلک فرمان آن هیچ شباهتی به یک خودرو رایج و معاصر ندارد.
داشبورد خودرو طراحی غیر قرینه دارد که در بخش پیش روی شاگرد تنها با چند خط و تریم جزئی مزین شده اما در بخش میانی، با برجستگی جزئی و قاب دربر گیرنده مجموعه دریچههای سیستم تهویه مطبوع، سیستم مولتی مدیا و ادوات کنترلی در قاب مشکی رنگ از جنس پیانویی تکمیل میشود. غربیلک سه شاخه فرمان همان تریم تزئیناتی مشکی پیانویی را به همراه دارد اما نشانگرهای سنت شکن پشت فرمان کپچر به نوعی به جولانگاه طراحان نمای داخلی رنو برای ارائه یکی از زیباترین مجموعه نشانگرهای اطلاعات حیاتی خودرو در میان محصولات اخیر بازار جهانی بدل شده است.
مجموعه نشانگرهای پشت فرمان کپچر بدون شک زیباترین بخش طراحی نمای داخلی این خودرو است که ازنظر زیبایی چند سر و گردن بالاتر از سایر بخشهای داخلی این خودرو قرار میگیرد. ترکیب دو نشانگر آنالوگ حجم باک سوخت و دور موتور در دو طرف و نشانگر دیجیتال سرعت لحظهای در وسط، همگی قرار گرفته در قابی سه بعدی، در حقیقت یکی از طراحیهای سنتی و البته بسیار زیبای رنو برای بخش نشانگرهای پشت فرمان است.
تیوولی اما بدون ترید طراحی رایج و معاصر نمای داخلی محصولات وقت کرهای را با خود به همراه دارد. اشتباه نکنید، این حرف به هیچ وجه به معنای بد بودن نمای داخلی تیوولی نیست. استفاده از پلاستیک فشرده در کنار تریم مشکی رنگ پیانویی و تریم نقرهای رنگ در نمای داخلی تیوولی؛ دقیقا همان سبک رایج طراحی نمای داخلی در محصولات کرهای سالهای اخیر است که مشابه آن را در محصولات برندهایی چون کیا و هیوندای نیز میتوان مشاهده کرد.
داشبرد کاملا قرینه تیوولی در مرکز به مجموعه کلیدهای کنترلی سیستم مولتی مدیا و تهویه مطبوع میرسد که در چیدمانی بسیار زیبا و شیبی ملایم به کنسول میانی متصل میشود. غربیلک فرمان سه شاخه تیوولی ظاهری کاملا اسپرت دارد و نشانگرهای پشت آن نه به اندازه کپچر خاص اما با ظاهری سه بعدی و نورپردازی قرمز و سفید بسیار زیبا و هماهنگ با سایر بخشهای داخلی خودرو است.
سانگ یانگ در نمای داخلی تیوولی هم به جهان و هم به خود ثابت کرد که برای زیبا بودن الزاما به رادیکال و خارج از عرف بودن نیازی نیست. در مجموع نمای داخلی تیوولی ظاهری معاصر و معمولیتر از نمای داخلی رادیکال کپچر دارد اما در عین حال کاملا شسته رفته و زیبا است.
تیوولی با بهرهگیری از ابعاد خارجی بزرگتر و طراحی جعبه مانند فضای صندوقی برابر با 423 تا حداکثر 720 لیتر دارد در حالی که این رقم برای کپچر با طراحی گوژپشت و هاچبک مانند آن تنها برابر با 377 تا حداکثر 455 لیتر است.
مشخصات فنی، کپچر پیشرفته تر اما پیچیده تر
هردو خودرو مورد بررسی این مقایسه از پیشرانههای 4 سیلندر خطی انژکتوری 16 سوپاپ بهره میگیرند اما تمایز فنی میان این دو پیشرانه کاملا محسوس و قابل توجه است.
کپچر از پیشرانه 1.2 لیتر توربوشارژر TCE120 نیرو میگیرد. این پیشرانه با کمک سیستم پاشش سوخت تزریق مستقیم و سیستم پرخوران توربو؛ با وجود حجم کم قادر به تولید توانی برابر با 120 اسب بخار در دور 4900 و گشتاوری برابر با 190 اسب بخار از دور 2000 است. انتقال نیرو به محور جلو در کپچر بر عهده گیربکس دو کلاچ 6 سرعت اتوماتیک تیپ ترونیک (6 DCT) قرار دارد و خوشبختانه خبری از گیربکس تنبل CVT نیست. در نتیجه کپچر میتواند با وجود وزن 1180 کیلوگرمی در حدود 10.9 ثانیه از حالت سکون به سرعت 100 کیلومتر بر ساعت دست یابد در حالی که مصرف سوخت متوسط بسیار اقتصادی حدود 6 لیتر در هر صد کیلومتر را از خود برجای میگذارد.
تیوولی اما با داشتن 400 سیسی حجم بیشتر از پیشرانه 1.6 لیتری تنفس طبیعی با سیستم پاشش سوخت معمولی 4 نقطهای (MPI) بهره میگیرد که توانی برابر با 128 اسب بخار در دور 6000 و گشتاور 160 نیوتون.متر در دور 4600 را در اختیار گیربکس اتوماتیک سنتی 6 سرعت تیپ ترونیک (قابلیت انتخاب دستی دندهها) از ساختههای برند آیسین ژاپن و محور جلو قرار میدهد. این ستاپ معمولیتر تیوولی 1300 کیلوگرمی را در حدود 12 ثانیه از حالت سکون به تندی 100 کلومتر بر ساعت میرساند. مصرف سوخت متوسط این خودرو نیز برابر با حدود 7.2 لیتر در هر 100 کیلومتر اعلام شده است.
سخن نهایی
اختلاف فنی میان این دو خودرو تنها در اختلاف شتاب حدود یک ثانیهای و تمایز حدود یک لیتر در هر 100 کیلومتر مصرف سوخت خلاصه نمیشود. کپچر از پیشرانه توربوشارژر با مکانیزم پیچیده و حساستر پاشش سوخت مستقیم و گیربکس پیچیدهتر دو کلاچ 6 سرعت بهره میگیرد درحالی که 120 کیلوگرم از تیوولی سبکتر است. در نتیجه جای تعجب ندارد که در بخش فنی عملکرد بهتری داشته باشد اما این اختلاف عملکرد در مقایسه با حساسیتهای چشمگیر مجموعه فنی در برابر ایرادهای احتمالی و هزینههای بیشتر نگهداری و تعمیرات در دراز مدت باعث میشود که تیوولی برای بازار ایران مخصوصا در نمونههای کارکرده موجود در بازار دست دوم؛ گزینه مطمئنتر و منطقیتری باشد.
بدون شک خریدار احتمالی این دو گزینه در بازار دست دوم باید وسواس بیشتری در انتخاب بر اساس ویژگیهای مجموعه فنی این دو خودرو به خرج دهد و تمایز برند، قیمت نهایی و سبک طراحی را در درجههای بعدی اولویت در نظر بگیرد.
نویسنده: شهاب انیسی