سالها پیش از آنکه صنعت خودرو همانند امروز رو به گسترش و فراگیر شدن کراس اوورهای کوچک شهری بگذارد، شاسی بلندهای حقیقی یکی از پرفروشترین سگمنتهای خودرویی در سراسر جهان بودند. البته خودروسازان معتبر کلاس جهانی به خوبی میدانند که برای حضور در برترین بازار خودرویی دنیا، یعنی بازار آمریکای شمالی، همچنان باید فعالیت خود در سگمنت شاسی بلندهای سایز متوسط و بزرگ را حفظ کنند.
اما در زمان پیش از منع ورود خودروهای مجهز به پیشرانههای حجیمتر از ۲۵۰۰ سیسی در سال ۲۰۱۳، بازار خودرویی ایران شانس این را داشت تا حضور برخی از این شاسی بلندهای سایز متوسط را تجربه کند. از آنجایی که پس از سال ۲۰۱۳، این قانون ورود خودروهای توانمند و سایز بزرگ به بازار ایران را مسدود کرد، امروزه گزینههای این سگمنت محبوب تنها در میان نمونههای کارکرده و دست دوم یافت میشود. در دوران آزادی واردات خودرو، بازار خودرو ایران جولانگاه خودروسازان مطرح کرهای بود. در نتیجه در سگمنت شاسی بلندهای سایز متوسط، دو گزینه محبوب دست دوم بازار ایران را کیا موهاوی و هیوندای وراکروز (ix55) تشکیل میدهند.
هیوندای وراکروز یا همان ix55 را میتوان اولین اقدام هیوندای در قرن بیست و یکم برای تولید کراس اوور بزرگ دانست. این خودرو در سال ۲۰۰۷ روانه بازار جهانی شد و تنها در یک نسل با کد شناسایی EN تا سال ۲۰۱۳ پیش از جانشینی آن با سانتافه محور بلند یا مکس کروز و پالیسِید، بر خط تولید قرار داشت. هیوندای وراکروز از سوی نماینده رسمی واردات محصولات هیوندای موتورز کره جنوبی، یعنی شرکت آسان موتور به کشور وارد شد.
کیا موهاوی که در برخی بازارهای جهانی با نام بورِگو (به معنای قوچ شاخ بزرگ و نام یکی از پارکهای ملی آمریکا در کالیفرنیا) شناخته میشود نیز از سال ۲۰۰۸ با کد شناسایی HM روانه بازار جهانی شد. این خودرو یک بار در سال ۲۰۱۹ مورد بازنگری و فیس لیفت ماژور (فیس لیفت اساسی و ریشهای) قرار گرفت که با نام HM2 شناخته میشود. اگرچه موهاوی هنوز بر خط تولید قرار دارد اما از سویی دیگر، کیا تلیوراید جانشین رسمی این مدل در جهان به شمار میآید. نسخه HM این خودرو نیز از سوی نماینده رسمی محصولات کیا موتورز کره در ایران، یعنی شرکت اطلس خودرو به کشور راه یافت و واردات آن تا سال ۲۰۱۳ و پیش از منع قانونی واردات خودورهای حجیمتر از ۲۵۰۰ سیسی ادامه یافت.
طراحی
هر دو خودرو در بازه زمانی تقریبا یکسان به بازار جهانی عرضه شدند از این رو از دیدگاه زمانی برتری خاصی بر یکدیگر ندارند. طراحی نمای خارجی وراکروز اما منطبق بر زبان طراحی هیوندای یک دهه پیش است. خطها و زاویههای بسیار نرم بر بدنهای بسیار محافظه کارانه و قابل پیشبینی خودنمایی میکند.
تقریبا تمامی محصولات هیوندای در آن دوران از چنین خط مشی طراحی بهره میگرفتند که این خط مشی در سایر محصولات این برند موجود در ایران، از جمله سوناتا و آزرا نیز به خوبی مشهود است. با این حال ابعاد نسبتا بزرگ اتاق وراکروز آن را به خوبی از سایر محصولات این برند در ایران جدا میکند. ابعادی که تمایز خود را با سایر کراس اوورهای سایز کوچک هیوندای، زمانی که در کنار آن میایستید یا سوار آن میشوید به خوبی میتوانید درک و احساس کنید.
در مقابل، طراحی موهاوی از سوی پیتر شرایر، طراح سابق آئودی صورت گرفته است. همانطور که پیتر شرایر با قلم خود در طی یک دهه گذشته به محصولات کیا روح و زبان تازهای بخشید، موهاوی هم از لطف این طراح با سابقه بینصیب نماند. موهاوی شبیه هیچ یک از محصولات دیگر کیا در این دوره نیست. ساختار جعبهای موهاوی با خطوط و زاویههای تند بر روی بدنه در مقایسه با وراکروز، ظاهری بسیار خشنتر و جسورتر به آن میدهد، ظاهری که برای یک خودرو آفرود طلب جلوه بیشتری دارد تا یک کراس اوور سایز متوسط. دور از انتظار هم نیست که کیا از موهاوی به عنوان شاسی بلند سایز متوسط یاد میکند و نه همانند وراکزور، یک کراس اوور سایز متوسط. با این حال نمای خارجی موهاوی به اندازه وراکروز ساده و محافظه کارانه است که برای نسل اول یک خودرو سایز متوسط از سوی هر دو خودروساز، سیاست معقول و قابل درکی است.
کیا موهاوی پیش از آنکه در سال ۲۰۱۹ مورد فیس لیفت ماژور قرار بگیرد، یک فیس لیفت مینور (فیس لیفت جزئی و سطحی) را در سال ۲۰۱۶ تجربه کرد که تغییرات آن تنها محدود به ظاهر و طراحی چراغها و سپرهای جلو و عقب بود که در ابعاد خارجی آن تاثیری نگذاشته است. از این رو مقایسه ابعاد خارجی دو خودرو نشان دهنده طول بیشتر ۳۹ میلیمتری، عرض کمتر ۳۵ میلیمتری و ارتفاع تقریبا برابر موهاوی در برابر وراکروز است در حالی که فاصله محورهای موهاوی معادل ۹۰ میلیمتر کشیدهتر از وراکروز است.
نمای داخلی
از دیدگاه طراحی نمای داخلی، هر دو خودروساز کرهای در آغاز دهه ۲۰۱۰ در آستانه تغییر عمده سبک طراحی داخلی و خارجی بودند. از این رو آنچه از نمای داخلی هر دو گزینه مورد بررسی دیده میشود، اوج پختگی طراحی در دوران پیش از تغییر زبان طراحی است. نمای داخلی هر دو خودرو همانند نمای خارجی آنها دو فاکتور سادگی و میانهروی را به صورت مشترک ارائه میدهند.
اما وراکروز پیرو زبان طراحی هیوندای، در طراحی نمای داخلی از خطوط نرم و بدون زوایای تند بهره گرفته است که نمود آن در نشانگرهای دایرهای سه قلو پشت فرمان و قوسهای همراستا و هممسیر تزئینی با تریم طرح چوب یا متریال متفاوت، از روی داشبرد تا رودریهای جلو وعقب به سادگی دیده میشود. کنسول میانی در نسخههای اولیه وارداتی و نسخههای کمآپشن فاقد نمایشگر لمسی مولتی مدیا است که سن و سال این کراس اوور سایز متوسط را لو میدهد. با وجود همراستایی و سادگی بسیار زیاد ادوات کنترلی میانههای داشبرد و کنسول میانی، استفاده هیوندای از متریال متفاوتی چون آلومینیوم و طرح چوب برای ارتقا سطح جزئیات در وراکروز بسیار کارگر بوده است و جلوه بصری مناسب با سن و سال برای ان به ارمغان آورده است.
اگرچه محصولات کیا را همواره جسور و جوان پسندانهتر از هیوندای میدانیم، موهاوی همچنان ساختار درونی مانند وراکروز را از خود بروز میدهد. استفاده از متریال متفاوت یا طرح چوب بر داشبرد تا رودریهای جلو و عقب همانند وراکروز نمادی از سطح بالا بودن این خودرو دارد. نمای کلی داشبرد بسیار ساده و ادوات کنترلی روی داشبرد به صورت عمودی با کنسول میانی در تماس است. اما کیا بازهم حس جوان پسندی و جسارت خود را در گرافیک نشانگرهای پشت فرمان به رنگ قرمز و طراحی قرینه اما بسیار ساده آنها به نمایش گذاشته است. عدم وجود سیستم مولتی مدیا با نمایشگر لمسی در این خودرو نیز همانند هیوندای اشارهای به سن و سال موهاوی دارد.
در عین سادگی، هر دو خودرو نمای داخلی قابل قبولی را برای دوران تولید خود به نمایش میگذارند که البته با درنظر گرفتن دو فاکتور میانهروی و سادگی، حتی برای دنیای امروز خودروهای دست دوم نیز قابل قبول است. اما به یاد داشته باشید که جلوه بصری هر دو خودرو در تریمهای دو رنگ داخلی بسیار زیباتر، لوکستر و دلپذیرتر از نسخههای تک رنگ است. در نتیجه خریداری که یک نمونه تریم دو رنگ را به دست میآورد را میتوان خریداری خوش شانس دانست.
فضای صندوق عقب موهاوی با وجود داشتن طول بیشتر، در حالت استاندارد تنها معادل ۳۵۰ لیتر حجم دارد و در صورت خوابیدن ردیف سوم و دوم صندلیها، این فضا به ۲۰۵۰ لیتر افزایش مییابد. این درحالی است که وراکروز در حالت استاندارد فضایی در حدود ۳۸۰ لیتر و در صورت تا شدن دو ردیف عقب صندلیها نزدیک به ۲۴۶۰ لیتر فضا در اختیار مالک قرار میدهد. این مهم نشان میدهد که طول و فاصله محورهای بیشتر موهاوی تنها خرج آسودگی و آسایش سرنشینان داخلی شده است و حجم فضای صندوق بار اولویت اول طراحان کیا نبوده است.
مشخصات فنی
هیوندا وراکروز تنها با دو پیشرانه V6 به حجمهای ۳.۰ (دیزل) و ۳.۸ لیتر بنزینی به بازار جهانی عرضه شد که نسخه وارداتی آن قدرتمندترین نمونه ممکن، یعنی نسخه ۳.۸ لیتری V6 بنزینی سری لامبدا مشترک با جنسیس سدان و جنسیس کوپه است. این پیشرانه میتواند ۲۶۰ اسب بخار در دور 6000 و گشتاور 348 نیوتون.متر در دور 4500 تولید کند.
در مقابل موهاوی با طیف گستردهتری از پیشرانهها به بازار عرضه شد که شامل یک نمونه V6 بنزینی ۳.۸ لیتری سری لامبدا ۲، دو نمونه V6 دیزلی ۳.۰ لیتری و یک نمونه V8 سری Tau به حجم ۴.۶ لیتر میشد. خوشبختانه موهاوی در دو نمونه بنزینی ۳.۸ لیتری V6 و ۴.۶ لیتری V8 به بازار ایران راه یافت که هر دو پیشرانه از سری پیشرانههای مشترک گروه خودرویی هیوندا/کیا هستند. اما پیشرانه ۳.۸ لیتری V6 موهاوی از سری پیشرفتهتر لامبدا ۲ است و از این جهت میتواند قدرتی برابر با ۲۷۶ اسب بخار در دور ۶۰۰۰ و ۳۶۲ نیوتون.متر در دور ۴۴۰۰ به تولید برساند. مقایسه وراکروز با موهاوی V8 از انصاف خارج است اما به دلیل واردات نسخه V8 موهاوی به بازار کشور، جا دارد نگاهی کوچک نیز به آن داشته باشیم. پیشرانه ۴.۶ لیتری ۳۲ سوپاپ موهاوی V8 قدرتی برابر با ۳۴۰ اسب بخار در دور ۶۰۰۰ و گشتاوری معادل ۴۳۵ نویتون.متر در دور ۳۵۰۰ به تولید میرساند که طبیعتا مصرف سوختی به مراتب بالاتر از نمونه V6 دارد.
تفاوتهای بارز میان این دو خودرو به بخش پیشرانه محدود نمیشود. وراکروز تنها با گیربکس ۶ سرعت اتوماتیک و سیستم انتقال نیرو AWD (تمام چرخ متحرک هوشمند) به همراه قفل دیفرانسیل عقب عرضه شد تا در کنار ابعاد بزرگ، کمی هم چاشنی هندلینگ و توان آفرودپذیری را به ترکیب فنی خود اضافه کند. اما موهاوی در نسخه V6 با گیربکس ۵ سرعت اتوماتیک و در نسخه V8 با گیربکس ۶ سرعت اتوماتیک به بازار عرضه شد اما سیستم انتقال نیرو چهار چرخ متحرک در هر دو نسخه از نوع 4WD با قفل دیفرانسیل مرکزی الکترونیکی، درست همانند شاسی بلندهای آفرودی بود. از این رو موهاوی میل آفرودگرایی بسیار بیشتری در مقایسه با وراکروز دارد و دقیقا به همین دلیل است که بسیاری موهاوی را در مسیرهای آفرود واقعی به چالش کشیدند اما کسی با وراکروز به آفرود نرفت.
یکی دیگر از آپشنهای موهاویهای V8 به منظور افزایش قابلیت آفرود، استفاده از سیستم تعلیق بادی با قابلیت تنظیم ارتفاع بود که در عین کاربردی و دهان پرکن بودن، بسیار دردسرساز و هزینه نگهداری و تعمیرات آن بسیار پرهزینه بود. البته ما استفاده آفرودی از هیچ یک از این دو خودرو را توصیه نمیکنیم.
موهاوی V6 باداشتن وزن ۲۰۲۳ کیلوگرم (۲۰۹۶ کیلوگرم برای نسخه V8) در برابر وراکروز ۱۹۴۰ کیلوگرمی، جثه بزرگتری برای جابجایی دارد. از سوی دیگر داشتن یک ضریب دنده کمتر در نسخه V6، باعث میشود از دیدگاه شتاب نتواند پا به پای وراکروز پیش رود. از این رو وراکروز تنها در زمان قابل احترام ۸.۵ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت میرسد. این زمان برای موهاوی V6 برابر با ۹ ثانیه اما برای نسخه V8 معادل رقم خیره کننده ۷ ثانیه است.
البته نباید از یاد برد که شتابگیری و رفتارهای تند و تیز با این بزرگ جثههای پرتوان با مصرف زیاد بنزین همراه خواهد بود. مصرف سوخت میانگین وراکروز اقتصادی، برابر با ۱۱.۵ لیتر در هر صد کیلومتر اما برای موهاوی V6 و V8 به ترتیب برابر با ۱۲.۷ و ۱۳ لیتر در هر صد کیلومتر عنوان شده است. اما به یاد داشته باشید هر دو خودرو بدون شک در رانندگی واقعی روزمره از این حد و مرزها به سادگی گذر خواهند کرد.
سخن نهایی
وراکروز یا موهاوی؟ در درجه، اول هدف شما از این خرید است که اهمیت دارد. کسانی که سراغ این سگمنت از خودروهای موجود در بازار میروند معمولا به دنبال کسب لذت و ابهت سواری با چنین خودروهایی هستند. در نتیجه قیمت، مصرف سوخت و ابعاد برای آنها چندان اهمیتی ندارد. در نتیجه بهتر است سراغ برترین گزینه رفته و با یک موهاوی V8 کودک درونتان را خوشحال کنید. اما درصورت نیاز به صرف هزینه برای نگهداری و تعمیرات احتمالی، آن کودک درون به گریه سختی دچار خواهد شد.
نویسنده: شهاب انیسی