انتخاب یک خودرو بخصوص از یک کلاس مشخص قطعا بر اساس فاکتورهایی از پیش تعیین شده (نظیر بودجه، کلاس خودرو، ابعاد، نحوه استفاده و …) انجام میشود که این فاکتورها برای تک تک افراد جامعه بسیار متفاوت و متنوع است. اما پیش از خرید یک خودرو باید از برخی ویژگیهای آن کلاس بخصوص آگاه باشید تابه هنگام استفاده از آن، از تصمیم خود ناامید نشوید.
خودروهای کلاس هاچبک به ویژگیهایی چون مصرف کم، اقتصادی بودن، ابعاد جمع و جور، قیمت پایینتر و … مشهور هستند. اما آیا واقعا همینطور است؟ در ادامه به بررسی برخی ویژگیهای خودروهای کلاس هاچبک میپردازیم که آگاهی از آنها پیش از خرید الزامی است.
ابعاد خارجی هاچ بک
خودروهای هاچبک به ذات ابعاد کوچکتری در مقایسه با خودروهای سدان دارند مخصوصا اگر از نمونههای سه در باشند. این ابعاد کوچکتر در رانندگیهای درون شهری و اجرای مانورهای رانندگی کمک قابل توجهی به راننده میکنند و سهولت سواری بیشتری با خود به همراه دارند. اما نباید فراموش کنید که این ابعاد کوچکتر مخصوصا در ترافیکهای سنگین کلان شهری چون تهران ممکن است چندان انقلابی و چشمگیر نباشد.
به عنوان مثال اختلاف طول هاچبک پژو 206 با نسخه صندوقدار آن (206 SD) و اختلاف طول سایپا 111 و 132، به ترتیب تنها برابر با 353 و 279 میلیمتر است که به واقع اختلاف چشمگیر و متغیر اساسی به حساب نمیآید. اگرچه طول کمتر همواره به معنای پارک و مانوردهی سادهتر است اما این اختلاف جزئیتر از آن است که برای یک راننده باتجربه محسوس باشد.
فضای صندوق هاچ بک
اولین هدف از طراحی و تولید خودروهای هاچبک در دهه 1960 میلادی، کاهش ابعاد نهایی خودرو بود. در نتیجه هچ چارهای وجود نداشت تا سیستم رایج انتقال نیرو از موتور جلو/متحرک عقب (FR) به نوع موتور جلو/متحرک جلو (FF) تغییر پیدا کند چرا که وجود دیفرانسیل در بخش انتهایی خودرو به میزان قابل توجهی از فضای نشیمن عقب و فضای صندوق میکاست.
در نتیجه نیاز به توضیح نیست که خودروسازان به منظور کاهش هزینههای طراحی و تولید، نسخه هابک محصولات خود را بر پلتفرم مشترک با نمونههای سدان به تولید رساندند. در نتیجه حتی با تغییر سیستم انتقال نیرو به موتور جلو/متحرک جلو نیز فضای صندوق خودروهای هاچبک بسیار محدود و فضای نشیمن ردیف عقب در آنها معمولا تنگ است. در نتیجه نباید از حجم صندوق عقب 206 هاچبک معادل 245 لیتر در مقایسه با حجم 400 لیتری نسخه صندوقدار آن متعجب شوید. به همین دلیل خودروهای هاچبک معمولا اولین انتخاب خانوادهها برای مسافرتهای بین شهری نیست اما برای افراد مجرد و مسافتهای بین شهری و نفره میتوان نقش قابل قبول را بازی کند.
مصرف سوخت هاچ بک
با توجه به ابعاد کوچکتر خودروهای هاچبک انتظار میرود که وزن این خودروها در مقایسه با نسخه سدان آنها به مراتب کمتر و همچنین مصرف سوخت بسیار اقتصادیتری به همراه داشته باشند، اما در حقیقت اینطور نیست.
به عنوان مثال بر اساس اطلاعات ارائه شده از وبسایت رسمی ایران خودرو، 206 تیپ 5 وزن خالصی برابر با 1054 کیلوگرم دارد. این وزن در نسخه صندوقدار 206 برابر با 1086 کیلوگرم است و اختلاف بسیار ناچیز 32 کیلوگرمی را به نمایش میگذارد که شاید در بهترین حالت برابر با وزن یک کودک 12 ساله باشد. در نتیجه نمیتوان انتظار داشت این اختلاف وزن اندک، بر مصرف نهایی سوخت متوسط خودرو تاثیر شگرفی بگذارد. به همین دلیل اختلاف مصرف سوخت شهری دو خودرو 206 هاچبک تیپ 5 و 206 صندوقدار تنها برابر با 200 سیسی در هر 100 کیلومتر و مصرف سوخت میانگین آن با یکدیگر کاملا برابر است. به عبارت دیگر میتوان گفت تصور اینکه نسخه هاچبک یک خودرو از دیدگاه وزن و مصرف سوخت متوسط تفاوت فاحشی با نسخه سدان آن دارد تنها یک تصور باطل و اشتباه است.
عملکرد فنی هاچ بک
خودروهای هاچبک مخصوصا از نمونههای اقتصادی، در درجه اول به منظور ارائه مجموعهای از ویژگیهای اقتصادی نظیر قیمت نهایی و مصرف سوخت پاین طراحی و تولید شدهاند، در نتیجه نمیتوان از آنها انتظار عملکردی اسپرت و جوان پسند داشت.
به عبارت دیگر هر خودرو هاچبکی از کلاس هاتهچ (هاچبک اسپرت) به حساب نمیآید. هاتهچها همان خودروهای هاچبک با پیشرانههایی قدرتمندتر و جوان پسند (معمولا از نوع سه در) هستند که متاسفانه به بازار ایران راه نیافتند. این خودروها به دلیل داشتن ویژگیهای فنی برتر و طراحی جذابتر، قیمت نهایی بالاتری دارند که نفس وجودی کلاس هاچبک را زیر سوال میبرند. در نتیجه این خودروها در بازار ایران عرضه نشده و جای خالی آنها به شدت حس میشود.
در خانواده پژو 206، نسخه اسپرت RC را میتوان نمونه هاتهچ 206 دانست. این مدل در حقیقت نسخه ارتقا یافته GTi پژو 206 است که در سال 2003 روانه بازار جهانی شد. نسخه RC از پیشرانه قدرتمندتر 2.0 لیتری و ظاهری متفاوت بهره میگرفت و میتوانست در حدود 7.5 ثانیه به سرعت 100 و حداکثر سرعت 220 کیلومتر بر ساعت برسد.
در نتیجه باید در ذهن داشته باشید که خودروهایی چون 206 تیپ 5، هاچبک 315 مدیران خودرو، جک J3، سایپا 111 و حتی نسلهای نوینتر فولکس واگن گلفهای موجود در بازار ایران (نمونههای دهه 1990/مارک 3 و مارک 4)، الزاما خودروهای تیز و بز و از کلاس هاتهچ به حساب نمیآیند. پس از آنها انتظار واکنشهای سریع و اسپرت نداشته باشید.
هزینههای نگهداری هاچ بک
با توجه به توضیحاتی که در زمینه تفاوتهای میان عملکرد فنی و میزان مصرف سوخت خودروهای هاچبک و سدان عنوان شد، حدس زدن این موضوع که هر دو خودرو از یک سیستم انتقال نیرو استفاده میکنند، بسیار ساده خواهد بود.
در نتیجه دو خودرو سایپا 111 و 132 یا 206 هاچبک تیپ 5 و نسخه صندوقدار آن، هر دو از یک پیشرانه و سیستم انتقال نیرو واحد بهره میگیرند. پس نباید انتظار داشته باشید که هزینههای نگهداری و تعمیرات در نسخه هاچبک کمتر از نسخه سدان باشد، چرا که هیچ توجیح منطقی برای این موضوع وجود. اختلاف این دو کلاس از خودروها معمولا تنها اندکی وزن کمتر در غیاب صندوق عقب در نسخه هاچبک است پس هیچ تفاوت دیگری را نمیتوان در بخش فنی آنها متصور شد.
اعتبار اجتماعی هاچ بک
حقیقت آن که نظر دیگران در مورد ما هیچ اهمیتی ندارد، الزاما از سوی همه افراد در جامعه درک نمیشود. در نتیجه هنوز افرادی هستند که دیدگاه دیگران درخصوص آنها نظیر بعد اجتماعی و کلاس خودرو مورد انتخاب آنها در دیدگاه دیگران برایشان بسیار مهم جلوه میکند.
برای این دست از افراد باید تاکید کرد که در بازار ایران خودروهای هاچبک معمولا مناسب جوانان و رانندگی اسپرت تلقی میشود. در نتیجه بسیاری از افراد میان سال یا مسن دوست ندارند الزاما در نگاه دیگران دلجوان (یا شاید سبک) جلوه کنند. بنا بر این به این افراد توصیه اکید میشود که از خودروهای کلاس هاچبک دوری کنند چرا که این تصور اجتماعی در بازار ایران بسیار قالب و مورد توجه است. خودروهای سدان برای این گروه از افراد انتخابی بسیار سنگینتر و متینتر خواد بود.
قیمت ارزان هاچ بک، دلیل مهمی برای خرید
در مقایسه دو خودرو کاملا یکسان و قرار گرفته بر یک پلتفرم مشترک، نظیر 206 هاچبک و 206 صندوقدار میتوان گفت که نسخه هاچبک همیشه از نسخه سدان ارزانتر است. اما این موضوع همیشه و همه جا درست نیست. بازهای از خودروهای هاچبک در جهان وجود دارند که با هدف لوکسگرایی عملکرد بسیار اسپرت طراحی و تولید شدهاند. خودروهایی نظیر ولوو C30 و مرسدس بنز AMG A45 را میتوان به ترتیب گزینههایی از این دو کلاس دانست. در نتیجه با میزان لوکسگرایی که در C30 به کار گرفته شده است یا توان فنی خودرویی چون AMG A45، نمیتوان انتظار داشت این دست خودروها در مقایسه با برادران سدان احتمالی خود حتما ارزانتر و اقتصادیتر باشند، چرا که هدف از تولید آنها الزاما بعد اقتصادی و ارزان قیمت بودن خودرو کلاس هاچبک نبوده است.
این موضوع شاید در بازار ایران و میان خانواده خودروهایی چون پژو 206 و سایپا 111 صدق کند اما در بازارهای متنوع جهانی این موضوع به هیچ عنوان وحی منزل و حقیقتی همیشه درست به حساب نمیآید.
نویسنده: شهاب انیسی