ترافیک روز افزون کلان شهرها هر روز بیشتر از گذشته خودروسازان را به تولید خودروهای کوچکتر و جمع و جورتر میکشاند. مردم نیز در گذر زمان و تجربه ساعات طولانیتر در فضاهای تنگ و پرترافیک شهری میل بیشتری به خرید این دست خودروها پیدا میکنند. خودروهای هاچبک کوچک شهری در دو دهه گذشته از محبوبیت بسیار بالایی در بازار خودرو جهانی برخوردار شدند که از افزایش تولید و فروش کلی خودرو در سراسر جهان نشات گرفته است. این روند رو به رشد باعث رشد ترافیک کلان شهرها و گرایش بسیاری از خریداران صنعت خودرو به خودروهای روزمره کوچکتر و کم مصرفتر شد.
نتیجه این مهم ترکیب چند فاکتور ابعاد کوچک، مصرف سوخت پایین و قیمت اقتصادی بود که به خلق هاچبکهای کوچک شهری انجامید. این خودروها در طیف نسبتا متنوعی نیز به بازار کشور راه یافتند و حتی در نمونههای بسیار نادر به تولید نیز رسیدند. گذر زمان استقبال خوب ایرانیان از این هاچبکهای کوچک شهری را نشان میداد که متاسفانه با آغاز دور جدید تحریمها در فضای پسابرجام و منع واردات خودرو در حدود دو سال پیش، به کلی به ریشه این بازار نوپا تیشه زد.
تاریخچه تولید تویوتا یاریس به نسل اول آن با کد شناسایی XP10 در سال 1999 باز میگردد. این خودرو در بازار خودرو داخلی ژاپن (JDM) و برخی کشورهای جهان با عنوان تویوتا ویتز (Vitz) نیز شناخته میشود. نسل دوم این خودرو به بازار کشور راه یافت اما نسل سوم که از سال 2012 بر خط تولید قرار گرفت فرصت حضور پررنگ در بازار ایران را نداشت. از سوی دیگر تجربه تولید سگمنت مشابه از سوی هیوندای با مدل i10 به نسل اول آن در سال 2007 باز میگردد. نسل دوم این خودرو در سال 1396 متاسفانه در تیراژ بسیار محدودی از سوی شرکت کرمان موتور به سبک مونتاژ در کشور به تولید رسید و نسل سوم آن به تازگی در سال 2019 بر خط تولید قرار گرفت.
دو گزینه دوست داشتنی بازار هاچبکهای کوچک شهری دست دوم ایران را تویوتا یاریس نسل دوم با کد شناسایی XP90 و هیوندای i10 نسل دوم با کد شناسایی IA/BA است. تویوتا یاریس نسل دوم در مدلهای 2008 تا 2010 از سوی نماینده رسمی محصولات تویوتا ژاپن در ایران، یعنی شرکت ایرتویا به بازار عرضه شد در حالی که i10 نسل دوم بین سالهای 2013 تا 2019 برخط تولید بازار جهانی قرار داشت اما در سال 1396 فرصت حضور بر خط تولید شرکت کرمان موتور را یافت تا به عنوان نسخه مونتاژی این خودرو در کنار مدلهای دیگری چون هیوندا i20، الانترا و اکسنت به بازار کشور عرضه شود و لقب “i10 مونتاژی” را به خود نسبت دهد.
طراحی: قدیم در برابر جدید
هرگاه صحبت مقایسه طراحی یک خودرو کرهای هم دوره با یکی از همتایان ژاپنیاش به میان میآید معمولا محصولات ژاپنی از دیدگاه طراحی حرف چندانی برای گفتن ندارند، مخصوصا اگر محصول کرهای مورد بررسی همانند این مقاله، چند سالی جدیدتر و به روزتر باشد. هیوندای i10 نسل دوم تحت زبان طراحی مشترک با محصولات هم دوره هیوندا به تولید رسید که باید تاکید کرد انصافا طراحی گیرا و زیبایی دارد. نمای خارجی i10 از برجستگیهای متعدد در بدنه بهره میبرد که ظاهری حجیم و زیبا به آن میبخشد. مهمترین بخش طراحی نمای خارجی i10 برجستگیهای گلگیرهای جلو و عقب در ترکیب با فرورفتگی میانی بر درهای خودرو است که بیرون زدگی گلگیرها را تشدید میکند. پوزه نسبتا کشیده، جلوپنجره بزرگ و دو چراغ روشنایی روز گرد از نوع LED در ترکیب با چراغهای نسبتا بزرگ جلو و عقب و البته دو چراغ گرد قرمز رنگ عقب نمای خارجی i10 را تکمیل میکنند. استفاده از رنگ متضاد مشکی در جلوپنجره و بخش انتهایی خودرو و بر روی درها یکی دیگر از نقاط تمایز و جلوه بخش طراحی خارجی i10 است که یاریس از آنها بیبهره است.
تویوتا یاریس های نسل دوم وارداتی بازار ایران مدلهای 2008 تا 2010 هستند که ظاهری بسیار شسته رفته و ساده دارند و از دیدگاه زیبایی جلوه بصری خاصی به همراه ندارند. البته این حقیقت که یاریس مورد بررسی از نظر زمان طراحی و تولید به میزان قابل توجهی قدیمیتر از i10 است نیز غیر قابل انکار است. از این رو یاریس را نمیتوان الزاما خودرویی زیبا توصیف کرد در حالی که i10 ظاهری بسیار جذابتر و به روزتر دارد. البته نسل سوم یاریس (XP130) که در سال 2012 بر خط تولید قرار گرفت، طراحی به مراتب بهتری را ارائه میدهد که متاسفانه شانس چندان زیادی در بازار خودرویی ایران نداشت و تیراژ واردات آن در مقایسه با نسل دوم بسیار ناچیز است.
مقایسه ابعاد خارجی هر دو خودرو کشیدگی 140 میلیمتری طول یاریس نسبت به i10 را نشان میدهد. همچنین عرض یاریس به اندازه 35 میلیمتر پهنتر و ارتفاع آن نیز معادل 20 میلیمتر بلندتر از i10 است. اما نکته مهم کشیدگی بیشتر 75 میلیمتری فاصله محورهای یاریس در مقایسه با i10 است که از کشیدیگی طول کلی آن به مراتب مهمتر است و میتواند تاثیر مثبتی بر وضعیت نشیمن ردیف دوم سرنشینها در عقب خودرو داشته باشد.
نمای داخلی: اختلاف بین زمین تا آسمان
با ورود به کابین هر دو خودرو اختلاف بسیار زیادی از دیدگاه طراحی نمای داخلی را شاهد خواهیم بود. یاریسهای نسل دوم به دلیل نشات گرفتن از کلاس خودروهای اقتصادی کوچک سایز با مقدار بسیار زیادی از پلاستیک فشرده ساخته شده است که جلوه بصری بسیار بدی به همراه دارد. تویوتا تلاش کرده است تا با کمک پلاستیکهای رنگ متضاد بر داشبرد و رودریها تا حد زیادی از این جلوه نامناسب بکاهد و آن را اندکی زیباتر جلوه دهد اما ایراد اصلی طراحی نمای داخلی یاریس از بیخ و بن قدمت طراحی آن نشات میگیرد و هرچند که حضور این پلاستیکهای رنگ متضاد در کابین خودرو بهتر از نبودن آن است اما نباید انتظار چندانی از آنها داشت.
مجموعه نشانگرهای یاریس درست دروسط بالای بخش میانی داشبرد قرار گرفته است که هم از دیدگاه ایمنی و هم از دیدگاه طراحی، سبک منسوخ شدهای در صنعت خودرو جهانی است که تنها از سوی چند خودروساز محدود از مجله مینی کوپر به قرن بیست و یکم راه یافته است. شاید بتوان گفت که این سبک به انسجام و همنشینی بهتر ادوات داخلی کابین کمک بیشتری کرده است. به عبارت دیگر اگر مجموعه نشانگرها همانند سایر خودروهای رایج بازار جهانی در پشت فرمان یاریس قرار میگرفت، نمای داخلی بسیار خالی و سادهتر جلوه میکرد. در بهترین حالت شاید بتوان نمای داخلی یاریس را به دلیل سادگی بیش از اندازه با پژو 206 مقایسه کرد تا خودروهای کرهای.
هیوندا i10 در مقایسه با یاریس کابینی بسیار زیباتر و دلبازتر دارد که از همانند نمای خارجی آن، از سبک طراحی به روزتر آن نشات میگیرد. استفاده گسترده از متریال رنگ متضاد در عرض کلی داشبرد، کنسول میانی و رودریها و بعضا هماهنگ با رنگ تودوزی داخلی، جلوه بصری کاملا جدیدی را با خود به همراه دارد که کاملا منطبق بر استانداردهای طراحی خودروهای روز است. غربیلک فرمان سه شاخه i10 طراحی زیباتری از یاریس دارد و قرارگیری مجموعه نشانگرها درست در پشت فرمان نیز همخوانی بسیار خوبی با اداوت کنترلی میان داشبرد دارد و استفاده از دریچههای دوار سیستم تهویه مطبوع نیز در هماهنگی کامل با چراغهای گرد LED روشنایی روز جلو و عقب خودرو طراحی شده است که از دیدگاه زیبایی شناختی به سادگی چند سر وگرن جلوتر از یاریس XP90 قرار میگیرد.
هیچ کدام از دو خودرو مورد مقایسه این مقاله مناسب مسافرتهای خانوادگی نیستند چرا که فضای داخلی آنها به دلیل کوچک بودن سایز اتاق بسیار محدود است. با این حال فضای حمل بار در هیوندای i10 برابر با 252 لیتر (6 لیتر کمتر از کیا پیکانتو) است که در زمره یکی از جادارترین خودروهای کلاس خود قرار دارد. اما یاریس با داشتن طول کلی و فاصله محورهای بیشتر تنها 228 لیتر فضای حمل بار در اختیار سرنشینان قرار میدهد که در مقایسه با i10 به میزان قابل توجهی کمتر است. اما این نکته منفی میتواند با فضای راحتتر نشیمن سرنشینان ردیف عقب در یاریس تا حدودی جبران شود.
هیچ یک از این دو خودرو با سطح قابل توجهی از امکانات رفاهی به بازار عرضه نشدهاند اما امکانات و آپشنهای i10 شامل کروز کنترل، رادار تصادف، رادار دنده عقب، سیستم کنترل پایداری، سیستم ایستایی در سربالایی (HAC)، رادار تغییر لاین و سنسور فشار باد تایرها (TPMS)، بدون شک بیشتر از یاریس به اصطلاح هیچیندار است.
مشخصات فنی: شانه به شانه
با ریشه داشتن در سگمنت هاچبکهای شهری سایز کوچک نباید انتظار خاصی از پیشرانههای کوچک دو خودرو مورد بحث داشت. با این وجود جای شکر دارد که هر دو خودرو به پیشرانههای چهار سیلندر خطی (به جای نمونههای سه سیلندر موجود) تجهیز شدهاند تا مشتریان ایرانی تا جای ممکن احساس کمبود توان نداشته باشند. پیشرانه به کار رفته در یاریس یک نمونه 1.3 لیتری و در i10 یک نمونه 1.2 لیتری تنفس طبیعی 16 سوپاپ (DOHC) تنفس طبیعی است که هر دو پیشرانه توان تولیدی تقریبا یکسان برابر با 87 اسب بخار و گشتاوری برابر با 121 نیوتون.متر تولید میکنند.
هر دو خودرو به سیستم کمکی فرمان نوع برقی و گیربکس اتوماتیک 4 سرعت سنتی مجهز هستند و زمان دسترسی آنها به سرعت 100 کیلومتر بر ساعت با کمی چشمپوشی برابر با حدود 14 ثانیه (13.8 برای i10) است. این درحالی است که پیشرانه پیشرفتهتر i10 به دلیل نوین بودن تکنولوژی طراحی و ساخت، نه تنها با وجود داشتن اندکی حجم کمتر قدرت مشابه و اندکی شتاب 0-100 بهتری به همراه میآورد، بلکه مصرف سوخت متوسط بهتری برابر با 5.9 لیتر به همراه دارد که در مقایسه با مصرف سوخت متوسط 6.5 لیتری یاریس، 0.6 لیتر در هر صد کیلومتر سوخت کمتر مصرف میکند. البته ناگفته نماند که وزن کلی هیوندای i10 نیز اندکی از یاریس کمتر و در حالت فول همچنان اندکی کمتر از 1000 کیلوگرم است در حالی که وزن ماکزیمم تویوتا یاریس میتواند به 1110 کیلوگرم برسد.
هر دو خودرو از دیدگاه عملکرد سواری خودروهای نسبتا تنبل به حساب میآیند و از این رو با درنظر گرفتن ظرفیت کامل سرنشینان باید فکر سبقت گرفتن در جادههای باریک یا رانندگی تند و تیز را از از سر بیرون کرد، مخصوصا اگر سیستم تهویه مطبوع نیز مشغول انجام وظیفه باشد. این ایراد اساسی که تقریبا در همه خودروهای هم کلاس نیز دیده میشود، آن اندازه که انتظار میرود زیر سر گیربکس اتوماتیک 4 سرعت آنها نیست. اگرچه استفاده از گیربکسهای 5 یا 6 سرعت میتوانست سواری به مراتب بهتری را برای هر دو خودرو به همراه آورد اما ایراد اصلی در پیشرانههای بسیار ضعیف این دو خودرو خلاصه میشود که از ابتدا به منظور رانندگی اسپرت و پر فشار طراحی نشدهاند. نکته جالب توجه در رابطه با مصرف سوخت خودروهای این کلاس با پیشرانههای اقتصادی آن است که در صورت وارد آوردن فشار بیش از حد، چه از دیدگاه حمل ظرفیت کامل سرنشینان یا رانندگی اسپرت، مصرف آنها میتواند به سادگی دو رقمی شود که بدون شک نگاه متعجب مالک را با خود به همراه خواهد داشت. این طیف پیشرانهها تنها درصورت استفاده صحیح و در بازه محدودهای که برای آن طراحی شدهاند به صورت اقتصادی عمل میکنند و اگر فشار وارد بر آنها از حد مجاز فراتر رود، به میزان قابل توجهی مصرف سوخت بیشتر به همراه خواهند داشت. این مهم یک پدیده طبیعی است و در مورد پیشرانههای اقتصادی هر کلاس (اعم از V6 یا حتی V8) نیز صدق میکند.
سخن نهایی
هر دو خودرو مورد بررسی این مقاله در نسخههای سدان نیز به تولید رسیدند که نسخه صندوقدار تویوتا یاریس با نام بلتا (Belta) و نسخه صندوقدار i10 با نام Xcent (با تلفظ اِکسِنت) شناخته میشوند. همین نکته مهم نشانگر آن است که ساختار هاچبک و جمع و جور آنها الزاما مناسب استفاده روزمره نیست. سوال این است که پس چرا این خودروها طراحی و تولید شدهاند؟
حقیقت آن است که این خودروها به عنوان خودروهای زیرپایی ویژه تردد در اوج ترافیکهای شهری (در کنار یک خودرو خانوادگی) طراحی شدهاند تا با داشتن طول بسیار کمتر، مانورپذیری و سواری راحتتر را با مصرف سوخت بسیار کمتر در ترددهای دائمی ترکیب کرده و در اختیار مالک قرار دهند وگرنه عرض این خودروها به اندازهای کمتر از سایر سواریها نیست که بتوان همانند موتورسیکلت با آنها مانور داد و از دل ترافیکهای سنگین پایتخت فرار کرد. به عبارت سادهتر، این خودروها به همان اندازه در ترافیکهای شهری گیر میافتند که یک سدان سایز متوسط گیر خواهد کرد. از این رو به هنگام انتخاب یکی از این دو خودرو باید در ذهن داشت که هدف صرفا کسب مزیت مصرف سوخت کمتر در استفادههای مکرر است و نه فرار از دل ترافیک شهری با مسافرتهای طولانی.
نویسنده: شهاب انیسی