سفارش آمریکا در برابر سفارش اروپا

۱ اسفند ۱۴۰۰ سفارش آمریکا در برابر سفارش اروپا

سوا از صنعت خودروسازی کشور ایران که در چهار دهه گذشته به هیچ قانون و استانداردی پایبند نبود و نیست، در سایر قسمت‌های دنیا، صنعت خودروسازی بر اساس چارچوب‌هایی مشخص و قوانینی بسیار سختگیرانه فعالیت می‌کند. این دست قوانین که برخواسته از زادگاه فرهنگی و برخی مقررات جاده‌ای است، منجر به تولید هر خودرو ثابت، منطبق بر قوانین بازار هدف می‌شود.

در نتیجه خودروهای ساخته شده بر اساس استانداردهای هر منطقه مورد نظر را بر اساس نوع سفارش آن منطقه بخصوص می‌شناسند. به عنوان مثال خودروهای ویژه بازار ایالات متحده آمریکا را با عنوان “سفارش آمریکا” یا “US Spec” معرفی می‌کنند. در میان این دست استانداردها، مهمترین موضوع تمایزها و دلایل ابتدایی پیدایش این تمایزها، مخصوصا میان خودروهای “سفارش آمریکا” با “سفارش اروپا” است.

کشورهای مولف استاندارد

جای تردید ندارد که که آمریکایی‌ها، به دلیل داشتن عنوان بزرگ‌ترین بازار خودرو جهان (نه صرفا از دیدگاه تیراژ تولید بلکه از نظر اهمیت برندهای حاضر)، از گذشته‌های دور اولین تعیین کننده‌های قوانین دشوار خودروسازی برای خودروسازان داخلی و وارداتی بودند. به عبارت دیگر، هر خودروسازی که مایل به حضور در بازار آمریکا باشد، باید بر اساس استانداردها و قوانین خودروسازی و فدرال آمریکا عمل کرده و با آن همگام شود. در غیر این صورت مجوز حضور در این بازار حیاتی را نخواهد یافت.

کشورهای خودروساز دیگری از جمله کشورهای متحد قاره اروپا و حتی کشور ژاپن و استرالیا نیز دارای قوانین انحصاری مختص به خود هستند اما قوانین آن‌ها بیشتر به صورت قوانین پیرو و در پی کسب استانداردهای آمریکای شمالی است، اما اگر قرار باشد خودرویی آمریکایی در بازار اروپا حضور داشته باشد، باید قوانین این قاره را به طور کامل رعایت کند تا به عنوان خودرو Euro-Spec یا ROW-Spec شناخته شود.

قوانین و استانداردهای حیاتی

اگر قرار باشد تک تک استانداردها و قوانین مد نظر هر کشور و هر قاره برای ساخت ماشین را با یکدیگر مقایسه کنیم، باید مقاله‌ای بنویسیم که ده‌ها صفحه به درازا می‌انجامد. در نتیجه در ادامه این مقاله به معرفی شش نمونه از مهم‌ترین تمایزها میان قوانین خودروسازی ایالات متحده آمریکا و قاره اروپا می‌پردازیم که ضمن مهم بودن، بسیاری از آن‌ها هرچند به صورت جسته گریخته برای ایرانیان نیز قابل درک و آشنا است.

لازم به تاکید است که این قوانین در گذر زمان دستخوش تغییرات شده یا بعضا از کتابچه قوانین حذف شده‌اند. در نتیجه ممکن است تمامی قوانین خودروسازی بیان شده در این مقاله، الزاما از سوی خودروسازان امروزی ملزوم به رعایت نباشند.

۱. سپر ۵ مایل بر ساعت

سپر ۵ مایل بر ساعت

یکی از ملموس‌ترین و بارز‌ترین تمایزها میان خودروهای آمریکایی و اروپایی، از گذشته‌های دور و دوران کلاسیک (مخصوصا از دهه ۱۹۷۰ میلادی به بعد)، تفاوت در سپرهای استفاده شده در این خودروها است. خودروهای اروپایی معمولا با سپرهای نازک و باریک به تولید می‌رسیدند. این در حالی است که قوانین آمریکا از بازه‌ای از زمان به بعد، خودروسازان را مستلزم به استفاده از سپرهایی کرد که قادر به دفع ضربات حاصل از برخود با سرعت کمتر از پنج مایل بر ساعت (هشت کیلومتر بر ساعت) بودند. در نتیجه این دست سپرها کلفت‌تر، بلند‌تر، دارای جک ضربه‌گیر هیدرولیک و به عقیده متفاوت برخی از افراد، زشت‌تر یا حتی زیبا‌تر از سپرهای فابریک اروپایی بودند. از این رو این سپرها به سپرهای پنج مایل بر ساعت یا سپرهای سفارش آمریکا مشهور شدند.

ناگفته نماند که شاید خودروسازانی چون بی ام و یا مرسدس بنز و امثال آن توانستند خیلی خوب با این استاندارد کنار آیند، اما تاثیر این قوانین بر خودروهای اسپرت قدیمی اروپایی، نظیر انواع فراری، لامبورگینی، مازراتی و … با طراحی‌های خاص و بسیار شکیل، بعضا فاجعه‌بار، بسیار نامتناسب و زشت بود.

این قانون حتی امروزه و با وجود طراحی‌های نوین امروزی، حتی اگر ضربه گیرهای مشکی رنگ لاستیکی زشت در نمای جلو و عقب خودروها دیده نشود، همچنان در زیر پوسته طراحی ابتدایی خودروها رعایت می‌شود. خودروهایی که نمی‌توانند طراحی کلی خود را بر این اساس بنا نهند یا تغییر دهند، مجبور به استفاده از این لاستیک‌های ضربه گیر بزرگ و زشت هستند. بوگاتی شیرون سفارش آمریکا یکی از بهترین مثال‌ها در این زمینه است.

۲. جلوپنجره عمود

جلوپنجره عمود

در سال‌های اخیر، حفظ ایمنی عابران پیاده یکی از بزرگ‌ترین مقوله‌های استانداردهای خودروسازی بوده است. به این ترتیب که در تصادف خودروها با عابر پیاده در سرعت‌های پایین، باید کمترین میزان آسیب به عابر پیاده وارد شود. از همین رو کاپوت‌های مجهز به مکانیزم ضربه‌گیر و ساخته شده از متریال ضعیف و جمع شونده تکامل یافت تا این آسیب را به حداقل مقدار برساند.

از سوی دیگر، تغییر در طراحی نمای جلو خودروها و استفاده از جلوپنجره تخت و عمودی نیز به یکی از بزرگ‌ترین ترندهای طراحی در صنعت خودرو بدل شد تا در هنگام برخود با عابر پیاده، ضربه را در بخش بزرگ‌تری از بدن پخش کرده و از میزان آسیب بکاهد. این استاندارد که از آمریکای شمالی آغاز شد، توسط سایر خودروسازان جهانی نیز به کار گرفته شد. در نتیجه اگر از ساختار عمودی بخش جلو تمامی خودروهای مدرن امروزی در تعجب بودید، حالا دلیل آن را می‌دانید. ناگفته نماند که برخی از قوانین وابسته به این موضوع مانند تعداد و نوع کیسه‌های ایمنی هوا و نیاز به اعمال تغییر فاحش در طراحی اصلی خودرو، منجر به توقف تولید خودروهایی چون داج وایپر و نسل پیشین لندروور دیفندر شد.

۳. چراغ‌ های جلو و عقب

چراغ‌ های جلو و عقب

درست همانند قوانین مربوط به نوع سپرها، نوع چراغ‌های به کار رفته در خودروهای سفارش آمریکا نیز تفاوت بسیار زیادی با نمونه‌های سفارش اروپا دارد. بر اساس استانداردهای قدیمی، چراغ‌های به کار رفته در خودروهای سفارش آمریکا باید از نوع مستقل از هم و از نوع چراغ مشترک با کاسه (Sealed Beam) باشند تا در صورت شکستگی یا سوختن یکی از آن‌ها، کل واحد چراغ قابل جایگزینی باشد. این نوع طراحی به عدم نفوذ آب و رطوبت به داخل محفظه چراغ و کدر شدن لنز و کاسه چراغ نیز جلوگیری می‌کرد، اما در عین حال باعث تغییر در ظاهر نهایی خودرو می‌شد که به عقیده بسیاری از افراد به اندازه چراغ‌های فابریک سفارش اروپا زیبا نیست.

همچنین در خودروهای سفارش اروپا، خودروها مستلزم به استفاده از چراغ‌های نارنجی رنگ (Amber) برای راهنما و فلاشر هستند. این در حالی است که خودروهای سفارش آمریکا مستلزم به رعایت چنین قانونی نبوده و به همین دلیل بیشتر آن‌ها برای فلاشر و راهنما، از همان چراغ‌های قرمز رنگ استفاده می‌کنند. این قانون امروزه به این شیوه تغییر یافته است که اگر مساحت کلی چراغ‌های راهنما یا فلاشر یک خودرو در استاندارد آمریکایی، بیشتر از یک میزان مشخص باشد، آن خودرو می‌تواند از چراغ‌های نارنجی رنگ استفاده نکند. به همین دلیل ماستنگ‌های چند نسل آخر و برخی دیگر از خودروهای آمریکایی، همچنان فاقد چراغ‌های رنگ نارنجی هستند.

این قانون شامل استفاده صحیح و مناسب از چراغ‌های مجزا ترمز نیز می‌شود. نه تنها خودروهای سفارش آمریکای شمالی از دهه ۱۹۸۰ میلادی به بعد ملزم به استفاده از چراغ خطر مستقل هستند بلکه در صورت پایین بودن بیش از حد ارتفاع خودروها (مانند خودروهای اسپرت)، این چراغ‌ها باید به اندازه‌ای در بالای بدنه نصب شوند که از داخل کابین سایر خودروها قابل رویت باشند.

۴. چراغ‌ های جانبی و هشداری

چراغ‌ های جانبی و هشداری

چراغ‌های روشنایی یا راهنما/فلاشر به کار رفته بر روی گلگیر یا آینه جانبی خودروها، زمانی تنها منوط به خودروهای سفارش آمریکا بود. این چراغ‌ها که امروزه به یک استاندارد بین‌اللملی بدل شده است، در دوران کلاسیک از باید‌های حضور در بازار آمریکای شمالی به حساب می‌آمد.

قانون دیگری از گذشته بر خودروهای سفارش آمریکا اجباری بود. بر اساس این قانون، خودروهای دارای عرض بیشتر از ۲۰۳۲ میلی‌متر، مستلزم به استفاده از سه چراغ هشداری مضاعف در جلو و عقب بودند تا در تاریکی شب، نشانگر عرض بسیار زیاد آن‌ها باشد. خودروهای مشهوری که در بازه این قانون می‌گنجند شامل هامر H1 و H2، فورد F150 رپتور و داج رم TRX است. لازم به تاکید است که این قانون شامل خودروهای دارای طول بیشتر از استاندارد نیز می‌شود. در این صورت استفاده از چراغ‌های روشنایی مضاعف جانبی برای نشان دادن طول زیاد آن‌ها، الزامی است.

حضور این چراغ‌های اضافه بر بدنه خودرو که به صورت دائم (شبانه روز) روشن هستند، منجر به بهبود دید سایر خودروها در شرایط مختلف زمانی و آب و هوایی شده و احتمال بروز تصادف را کاهش می‌دهد.

۵. استاندارد تصادف و آلایندگی

استاندارد تصادف و آلایندگی

قوانین وابسته به صنعت خودرو در ایالت کالیفرنیا در میان سایر ایالت‌های آمریکا، حتی در خود ایالات متحده به دشواری و سخت‌گیر بودن مشهور هستند. از این رو حتی اگر خودرویی قوانین تصادف‌ها و آلایندگی موسسات معروف اروپایی (نظیر Euro N-Cap) را نیز با پنج ستاره پاس کنند، همچنان برای ورود به بازار آمریکای شمالی، مستلزم به پاس کردن قوانین سخت‌گیرانه آمریکایی موسساتی چون EPA، IIHS، NHTSA و امثال آن هستند.

این قوانین برند و کشور سازنده نمی‌شناسد و همه خودروسازان سطح جهانی از آمریکایی گرفته تا چینی، ملزوم به رعایت آن هستند. البته در این میان استثناعی وجود دارد و آن هم شامل خودروهای تولیدی یا وارداتی با تیراژ بسیار پایین و قابل چشم‌پوشی و خودروهای کلاسیک می‌شود. به این ترتیب که خودروهایی که تیراژ واردات یا تولید آن‌ها از حد مشخصی پایین‌تر است. در رابطه با خودروهای کلاسیک نیز این دست خودروها تنها باید استاندارد‌های ایمنی و آلایندگی زمان تولید خود را پاس کنند، از این رو بسیاری از قوانین و استانداردهای مدرن امروزی شامل حال آن‌ها نمی‌شود.

عمق تاثیر این قوانین در بازه‌های مختلف زمان در کاهش قدرت خودروهای سفارش آمریکا به دلیل رعایت قوانین آلایندگی و افزایش وزن به دلیل رعایت قوانین ایمنی نمود پیدا کرد. به عنوان مثال، فراری F40 سفارش آمریکا به منظور رعایت قوانین آلایندگی و ایمنی آمریکای شمالی، ملزم به استفاده از مبدل کاتالیزور و شاسی مستحکم‌تر بود که اختلاف وزن نهایی معادل ۱۱۵ کیلوگرم سنگین‌تر از نسخه‌های سفارش اروپا داشت. در نتیجه شتاب اولیه و سرعت نهایی آن در مقایسه با نسخه‌های سفارش اروپا ضعیف‌تر و محدود‌تر بود، اما در عوض هم پاک‌تر بود و هم ایمن‌تر.

۶. سیستم شمارش سرعت سنج

سیستم شمارش سرعت سنج

طبیعتا با پیروی از واحد‌های اندازه‌گیری سیستم ایمپریال، خودروهای آمریکایی به سیستم‌های نمایشگر سرعت بر اساس مایل بر ساعت، نشانگر دما بر اساس فارنهایت (F)، گشتاور بر حسب پوند.فوت (Lb.Ft)، نشانگر فشار بر اساس پوند بر اینچ مکعب (PSI) و … هستند. این در حالی است که خودروهای سفارش اروپا بر اساس سیستم متریک یا SI (System International) بنا شده و از این رو برای نشان دادن سرعت از واحد کیلومتر بر ساعت، برای نمایش دما از واحد سانتیگراد (C)، گشتاور از نیوتون.متر (N.M)، نمایش فشار از نیوتون بر متر مربع یا همان پاسکال (Pa) و … بهره می‌گیرند.

بنابر این خودروهای اروپایی سفارش آمریکا بر اساس سیستم ایمپریال و خودروهای آمریکایی سفارش اروپا بر اساس سیستم متریک ستاپ می‌شدند. این سبک چیدمان در بسیاری از موارد با واحدهای دوبل (هر دو واحد به صورت همزمان، مخصوصا در مورد سرعت) یا به صورت شماتیک (استفاده از رنگ و خط، بجای نشان دادن عدد در فشار سنج‌ها و دما سنج‌ها) نیز به کار گرفته شده‌اند تا منطبق بر هر بازار هدف ایفای نقش کنند.

لازم به ذکر است که مفهوم‌ واحد‌های سیستم متریک یا SI یا سیستم بین المللی، امروزه در ایالات متحده آمریکا بسیار قابل فهم‌تر و مورد پذیرش‌تر از گذشته است اما همچنان در این منطقه سیستم ایمپریال محبوبیت بیشتری دارد. جالب آن که کانادا، به عنوان کشوری دارای مرز و بازار مشترک با منطقه آمریکای شمالی، بر خلاف ایالات متحده آمریکا از سیستم متریک استفاده می‌کند و نه ایمپریال.

جای تعجب ندارد که بیشتر خودروهای آمریکایی وارداتی بازار ایران، به نشانگرهای مدرج با سیستم ایمپریال مجهز هستند و نه متریک. نسخه‌های وارداتی مجهز به نشانگرهای سیستم متریک، معمولا از کشورهای اروپایی یا کشورهای همسایه خلیج فارس به کشور وارد شده‌اند.

سخن نهایی

در صورت مراجعه به تاریخ خودروسازی یا بررسی قوانین فعلی بازار سایر کشورهای خودروساز همچون ژاپن یا استرالیا، همچنان شاهد برخی قواین عجیب و غریب خواهیم بود. مخصوصا کشور ژاپن که به دلیل داشتن مساحت و پهناوری بسیار کم، نسخه‌های تولیدی سفارش داخلی خودرو معمولا در ابعادی بسیار کوچک‌تر از سفارش جهانی (اروپا یا آمریکا) تولید می‌کند. به عنوان مثال تویوتا کرولا سفارش ژاپن، از دیدگاه ابعاد و حتی طراحی خارجی، اختلاف فاحشی با نسخه مشابه سفارش آمریکا دارد.

خودروهای مونتاژی یا وارداتی به منطقه اقیانوسیه (استرالیا و نیوزیلند) و هند، به دلیل اینکه زمانی مستعمره کشور بریتانیا بودند، هنوز هم همانند استانداردهای خودروسازی بریتانیا از خودروهای راست فرمان استفاده می‌کنند.

خودروهای نو وارداتی به بازار آمریکای شمالی، ضمن در نظر گرفتن کلاس تولیدی، نباید از یک میزان مشخص ضعیف‌تر باشند. در غیر این صورت نسخه‌های استاندارد آن اجازه ورود به بازار این کشور را نداشته و تنها نسخه تقویت شده یا با پیشرانه تغییر کرده توان کسب مجوز‌های ورود را خواهد داشت. فولکس واگن پاسات و جتا (نسخه سدان گلف)، زمانی به دلیل ضعف پیشرانه از واردات به بازار امریکای شمالی منع شده و فولکس واگن تنها توانست نسخه‌های تقویت شده توربو آن‌ها را راهی خاک آمریکای شمالی کند.

فروش آنلاین خودرو

نویسنده: شهاب انیسی